کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رکودـ تورم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
stagflation
رکودـ تورم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وضعیتی ناشی از رشد اقتصادی پایینتر از توان بالقوۀ اقتصاد و تورمی بالاتر از تورم ناشی از افزایش طبیعی قیمتها در اقتصاد
-
واژههای مشابه
-
رکود
واژگان مترادف و متضاد
ایستایی، بیحرکتی، توقف، خمودی، سکون، کسادی، وقفه، ≠ رونق
-
stagnation
رکود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] حالت سکون یا بیحرکتی در اقتصاد یا هر فعالیت اقتصادی
-
رکود
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ساکن شدن ، ایستادن . 2 - برجای بودن . 3 - کساد.
-
رکود
لغتنامه دهخدا
رکود. [ رَ ] (ع ص ، اِ) شتر ماده که پیوسته شیر دهد و قطع نکند. || کاسه ٔ پر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
رکود
لغتنامه دهخدا
رکود. [ رُ ] (ع مص ) راست ایستادن ترازو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از دهار) (از اقرب الموارد). ایستادن ترازو. (تاج المصادربیهقی ) (از المصادرزوزنی ). || آرمیدن و برجای بودن .(منتهی الارب ) (آنندراج ). ایستادن . آسودن . (فرهنگ فارسی معین ). آرمید...
-
رکود
دیکشنری عربی به فارسی
مرداب , باريکه اب , جاي دورافتاده , زمين باتلا قي , کاهش فعاليت , رکود , دوره رخوت , افت , ريزش , يکباره پايين امدن يا افتادن , يکباره فرو ريختن , سقوط کردن , خميده شدن
-
رکود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rokud ۱. آرام گرفتن؛ ساکن شدن؛ برجای بودن؛ ایستادن مثل ایستادن آب یا باد.۲. بازایستادن.
-
رکود
دیکشنری فارسی به عربی
رکود
-
dead season
فصل رکود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] زمانی از سال که در آن شمار گردشگران بسیار کم میشود