کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رژه
/reže/
معنی
۱. (نظامی) عبور صفهای مرتب سربازان از برابر پادشاه یا یکی از امرا و فرماندهان بزرگ ارتش؛ دفیله.
۲. [قدیمی] رده؛ صف.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سان، مارش، مشق
فعل
بن گذشته: رژه رفت
بن حال: رژه رو
دیکشنری
parade
-
جستوجوی دقیق
-
رژه
واژگان مترادف و متضاد
سان، مارش، مشق
-
رژه
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ ژِ) (اِ.) 1 - صف ، رده . 2 - عبور صف های سربازان از برابر پادشاه یا فرمانده .
-
رژه
لغتنامه دهخدا
رژه . [ رَ ژَ / ژِ ] (اِ) ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند. (ناظم الاطباء). ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند و آنرا رزه پهنا نیز گویند. (آنندراج ) (برهان ). امام . (نصاب الصبیان ). امام . زیج . ریسمان کار. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رز...
-
رژه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹رجه› reže ۱. (نظامی) عبور صفهای مرتب سربازان از برابر پادشاه یا یکی از امرا و فرماندهان بزرگ ارتش؛ دفیله.۲. [قدیمی] رده؛ صف.
-
رژه
دیکشنری فارسی به عربی
استعراض , مراجعة
-
رژه
واژهنامه آزاد
معمار به دو تراز نیاز دارد: تراز افقی و تراز عمودی. در کلام پارسی قدیم به تراز افقی رژه بنّا میگفتند که البته امروزه به آن ریسمان بنّا میگویند. از طرفی به تراز عمودی، شاقول میگویند.
-
واژههای مشابه
-
رژه رفتن
لغتنامه دهخدا
رژه رفتن . [ رَ / رِ ژَ / ژِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) عبور جمعی از سپاهیان با نظم و انضباط مخصوص از پیش شاه یا فرمانده نظامی . (یادداشت مؤلف ).
-
رژه گرفتن
لغتنامه دهخدا
رژه گرفتن . [ رَ / رِ ژَ / ژِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ایستادن فرمانده تا رژه روندگان از پیش وی بگذرند. (یادداشت مؤلف ).
-
میدان رژه
دیکشنری فارسی به عربی
استعراض
-
رژه رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
استعراض , قوات
-
رژه رونده
دیکشنری فارسی به عربی
متظاهر
-
جستوجو در متن
-
roadhog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رژه
-
regian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رژه