کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رُّومُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رُّومُ
فرهنگ واژگان قرآن
روم (امپراتوري روم)
-
واژههای مشابه
-
روم
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) موی زهار.
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِ) موی زهار. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی رم است که موی زهار باشد. (انجمن آرا) (از آنندراج ).
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) ج ِ رومی . (ناظم الاطباء). بر حسب روایات داستانی روم نام رومیان . (ترجمان القرآن جرجانی ). گروهی است از اولاد روم بن عیصو، و رومی منسوب است به آن . گویند: رجل رومی و قوم روم ؛ ومیان مفرد و جمع جز یاء فرقی نیست . (از منتهی الارب ). نام گر...
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) دهی از بخش قاین شهرستان بیرجند سکنه ٔ آن 671 تن . محصول آنجا غلات و زعفران آب آن از قنات راه آن ماشین رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) رُم . در تداول مورخان اسلامی شهر پایتخت ایتالیا ومقر پاپ واقع در کنار رود تیبریس که 1178000تن جمعیت دارد. (ناظم الاطباء). نام پایتخت کشور ایطالیا که در قدیم پایتخت رومیان بوده است . این کلمه را بجای کلمه ٔ رُم که نام شهر کرسی کشور ایتالی...
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) سوره ٔ سی ام از قرآن کریم ، مکیه . و آن شصت آیه است ، پس از عنکبوت و پیش از لقمان . (یادداشت مؤلف ).
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) کوه معروفی است در بلاد واسعه ای که آن را به صورت بلادالروم آرند. (از معجم البلدان ). و رجوع به روم شود.
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (ع اِ) رَوم . نرمه ٔ گوش .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به رَوم شود.
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . [ رَ ] (اِ) درختی که مقل صمغ آن است و این ماده را ازآن می گیرند. (ناظم الاطباء). نام درختی است که مقل مکی ثمر آن است و بعضی گویند آن درخت است . (برهان ).
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . [ رَ ] (ع اِ) روم . نرمه ٔ گوش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به روم شود. || (اصطلاح تجوید) حرکتی است خفی یعنی حرکتی را جهت تخفیف میان دو حرکت خواندن و هی اکثر من الاشمام لانها تسمع و هو لایسمع. و هی بزنة الحرکة و ان کانت مخ...
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . [ رَ ] (ع مص ) خواستن و جستن . (منتهی الارب ). طلب کردن و خواستن چیزی را. (ناظم الاطباء). جستن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت مؤلف ).
-
روم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مآخوذ از لاتینی] rum سیاُمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶۰ آیه.
-
روم
لهجه و گویش گنابادی
rwm در گویش گنابادی یعنی خجالت ، شرم ، حیا داشتن ، رودربایستی داشتن ، معمولا این واژه بصورت مرکب با واژه نَمِشَ بکار میرود و معنای فعل را منفی میکند.