کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رِحْلَةَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سفر دریا
دیکشنری فارسی به عربی
رحلة
-
سفر دریا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رحلة
-
سیاحت اکتشافی در افریقا
دیکشنری فارسی به عربی
رحلة الصيد
-
سفر ننگین
دیکشنری فارسی به عربی
رحلة العار
-
سیاحت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استکشف , جولة , رحلة الصيد
-
مسافرت
دیکشنری فارسی به عربی
تحرک , جولة , رحلة , سفر
-
سفر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رحلة , سفرة , عصابة
-
سفری
دیکشنری فارسی به عربی
رحلة الصيد , نقال
-
سیاحت
دیکشنری فارسی به عربی
جولة , رحلة , سياحة
-
بتوة
لغتنامه دهخدا
بتوة. [ ] (اِخ ) نام شهری به هند. (از رحله ٔ ابن بطوطه ).
-
غیداق
لغتنامه دهخدا
غیداق . [ ] (اِخ ) نام حصنی بود در اسپانیا نزدیک جَیّان . (رحله ٔ ابن جبیر ص 2).
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) تجیبی . او راست : رحلة.
-
حاجر
لغتنامه دهخدا
حاجر. [ ج َ ] (اِخ ) نام موضعی به نجد به یک منزلی قاروره . (رحله ٔ ابن جبیر).
-
سفر
دیکشنری فارسی به عربی
بعثة , تجارة , جولة , حج , حلوي , خليع , رحلة , سفر , سفرة
-
رحلت
فرهنگ فارسی معین
(رِ لَ) [ ع . رحلة ] (مص ل .) 1 - کوچیدن ، کوچ کردن . 2 - مردن .