کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رُشْدَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رُشْدَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
رشدش (مقصود از رشد معنايي است که در مقابل غي و گمراهي قرار دارد ، و آن رسيدن به واقع است و منظور از اين که به حضرت ابراهيم (عليه و علي نبينا السلام ) رشدش را داديم اين است که آن حضرت شايستگي و لياقت دريافت اين رشد و رسيدن به واقعيت را داشت )
-
واژههای مشابه
-
رشدة
لغتنامه دهخدا
رشدة. [ رَ دَ ] (ع ص ) رِشْدَة. حلال زاده . خلاف زنیه . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).- ولد رشده ؛پاکزاد. مقابل ولد غیه . مقابل ولد زنیه . (از یادداشت مؤلف ).
-
ابن رشده
لغتنامه دهخدا
ابن رشده . [ اِ ن ُ رَ / رِدَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حلالزاده . خلاف ابن زنیه .
-
جستوجو در متن
-
ابن غیه
لغتنامه دهخدا
ابن غیه . [ اِ ن ُ غ َی ْی َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حرامزاده . خلاف ابن رشده .
-
ابن زنیه
لغتنامه دهخدا
ابن زنیه . [ اِ ن ُ زَ / زِ ی َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حرامزاده . (مهذب الاسماء). پسر زنا. خلاف ابن رشده .
-
زنیة
لغتنامه دهخدا
زنیة. [ زِن ْ / زَن ْ ی َ ] (ع اِ) ابن زنیة؛ پسر زنا.خلاف ابن رشدة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). هو ابن زنیة؛ او فرزند زنا است . و کذلک هو ولد لزنیة، خلاف قولهم لرشدة. و نیز می گویند: هو ابن زنیة و هو ولد لزنیة. (ناظم الاطباء) (از اقر...
-
ابوسلمه
لغتنامه دهخدا
ابوسلمه . [اَ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) حفص بن سلیمان الخلال الهمدانی مولی السبیع یا بنی الحرث بن کعب از مردم ایران وزیر ابوالعباس سفّاح اول خلفاء عباسی و بعضی نام ابوسلمه را جعفر گفته اند و درست نیست . او نخستین کس است در مسلمانی که لقب وزیر یافت و پیش ا...