کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَزَّه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رَزَّه
لهجه و گویش بختیاری
razza/rezva حلقهاى که روى در چوبى نصب شده وچِفتِ در به آن آویزان است.
-
واژههای مشابه
-
رزه
فرهنگ فارسی معین
(رَ زِ) (اِ.) حلقه ای که برای قفل کردن در، قفل را از آن رد کنند.
-
رزه
لغتنامه دهخدا
رزه . [ رَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طبس مسینای بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 210 تن . آب آنجا از قنات . محصول عمده ٔ آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رزه
لغتنامه دهخدا
رزه . [ رَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب پایین بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد. آب آنجا از چشمه . محصولات عمده ٔ آن غلات و لبنیات . صنایع دستی زنان فرشبافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رزه
لغتنامه دهخدا
رزه . [ رَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . سکنه ٔ آن 200 تن . آب آنجا از چشمه . محصول عمده ٔ آن غلات . صنایع دستی زنان قالیبافی . ساکنان از طایفه ٔ عشایرند. قلعه ٔ رزه از آثار قدیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رزه
لغتنامه دهخدا
رزه . [ رَ زَ / زِ ] (اِ) طناب که آنرا رجه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). رژه . (آنندراج ) (از شعوری ج 2 ص 15). رجه و شریطه و طنابی از لیف خرما و جز آن که دو سر آن را به جایی بند کنند و جامه و لنگی و مانند آن بر وی اندازند. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شو...
-
رزة
لغتنامه دهخدا
رزة. [ رَزْ زَ ] (ع اِ) زرفین در. (منتهی الارب ). رزه و زرفین در. (ناظم الاطباء). حلقه که بر آستین در باشد. (فرهنگ جهانگیری ). حلقه ٔ آهنی که قفل را بدان بندند. (از اقرب الموارد). و رجوع به رزه شود.
-
رزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رزَّة] [قدیمی] raze ۱. حلقۀ در.۲. حلقۀ میخ طویله.
-
رزه
دیکشنری فارسی به عربی
مشبک
-
رِزه
لهجه و گویش تهرانی
چفت در ،میخی حلقهای دارکه چفت در را برآن استوار میکنند
-
رزه
واژهنامه آزاد
بند یا طنابی که لباس برای خشک کردن لباس و پارچه
-
گاو رزه
لغتنامه دهخدا
گاو رزه . [ وَ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) گاو یوغ دار که بدان شیار کنند. (ناظم الاطباء). ورزه گاو. گاو کار. گاوی که با آن تخم کارند.
-
روباه رزه
لغتنامه دهخدا
روباه رزه . [ رَ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) عنب الثعلب . (گنجینه ٔ گنجوی ).روباه رزک . (مفاتیح العلوم ). روباه تربک : روباه رزه فتاده در راه آلوده به خون چو موی روباه . نظامی .و رجوع به روباه رزک و روباه تربک شود.
-
رزه بند
لغتنامه دهخدا
رزه بند. [ رَ زَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم بالای بخش سیردان شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 342 تن . آب آنجا از رودخانه ٔ چال . محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و فندق و صنایع دستی زنان گلیم و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).