کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَحْمَةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رحمة
لغتنامه دهخدا
رحمة. [ رَ م َ] (ع اِمص ) مصدر به معنی رحم . رحمت و بخشش و مهربانی خداوند نسبت به مخلوق . (ناظم الاطباء). رجوع به رَحْم و رحمت در همه ٔ معانی شود. رقت قلب و عاطفه ورزیدن که اقتضای بخشش و بزرگواری و نیکی و بخشایش دارد. (از اقرب الموارد). لغتی است به م...
-
رهمة
لغتنامه دهخدا
رهمة. [ رِ / رَ م َ ] (ع اِمص ) نرمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
رهمة
لغتنامه دهخدا
رهمة. [ رِ م َ ] (ع اِ) باران نرم پیوسته . ج ، رِهام ، رِهَم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). باران نرم . (غیاث اللغات ).
-
رحمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رحمة] rahmat ۱. مهربانی؛ دلسوزی.۲. مهربانی و بخشایش مخصوص خدا.
-
رَحْمَتُ
فرهنگ واژگان قرآن
رحمت - مهرباني (رحمت ، به معناي نوعي تاثير نفساني است ، که از مشاهده محروميت محرومي که کمالي را ندارد ، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پديد ميآيد ، و صاحبدل را وادار ميکند به اينکه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع کند )
-
جستوجو در متن
-
اعتدال عناصر
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة
-
رحمت
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة
-
شفقت
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة , شفقة
-
مرحمت
دیکشنری فارسی به عربی
احسان , رحمة , نعمة
-
امان
دیکشنری فارسی به عربی
امن , تاجيل , رحمة
-
رحم
دیکشنری فارسی به عربی
رحم , رحمة , شفقة , مصفوفة
-
بخشایندگی
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة , نعمة , وفرة
-
ره
لغتنامه دهخدا
ره . [ رَه ْ ] (علامت اختصاری ) رمز است رحمه اﷲ را. مانند «رح ». مختصر رحمه اﷲ تعالی . مخفف رحمةاﷲ علیه ، یا رحمه اﷲ. رمز است از رضی اﷲ عنه (در کتب اهل سنت ) و رحمةاﷲ علیه (در کتب شیعی ). (یادداشت مؤلف ).
-
بخشش
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة , سخاء , شفقة , عفو , کرم , مغفرة , منحة , نعمة , هدية , وفرة
-
حنانک
لغتنامه دهخدا
حنانک . [ ح َ ن َ ک َ ] (ع ، اِ فعل ) و حنانیک ، رحمت باد ترا پی درپی . || مهربانی کن بر من باربار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حناناً بعد حنان و رحمةً بعد رحمة. (مهذب الاسماء).