کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَحِمَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رحم
دیکشنری فارسی به عربی
رحم , رحمة , شفقة , مصفوفة
-
بخشایندگی
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة , نعمة , وفرة
-
ره
لغتنامه دهخدا
ره . [ رَه ْ ] (علامت اختصاری ) رمز است رحمه اﷲ را. مانند «رح ». مختصر رحمه اﷲ تعالی . مخفف رحمةاﷲ علیه ، یا رحمه اﷲ. رمز است از رضی اﷲ عنه (در کتب اهل سنت ) و رحمةاﷲ علیه (در کتب شیعی ). (یادداشت مؤلف ).
-
بخشش
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة , سخاء , شفقة , عفو , کرم , مغفرة , منحة , نعمة , هدية , وفرة
-
حنانک
لغتنامه دهخدا
حنانک . [ ح َ ن َ ک َ ] (ع ، اِ فعل ) و حنانیک ، رحمت باد ترا پی درپی . || مهربانی کن بر من باربار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حناناً بعد حنان و رحمةً بعد رحمة. (مهذب الاسماء).
-
غانم
لغتنامه دهخدا
غانم . [ ن ِ ] (اِخ ) ابن رحمة. یکی از عمال الراضی باﷲ، (اخبار الراضی باﷲ، الاوراق ص 142).
-
رحمت
فرهنگ فارسی معین
(رَ مَ) [ ع . رحمة ] (اِمص .) 1 - مهربانی ، دلسوزی . 2 - بخشایش ، عفو.
-
رحمت العالمین
فرهنگ فارسی معین
(رَ مَ تُ لْ لَ) [ ع . رحمة العالمین ] (ص مر.) موجب رحمت جهانیان (پیغامبر اسلام ).
-
رحمت اللهعلیه
فرهنگ فارسی معین
( ~. لا عَ لَ ) [ ع . رحمة الله علیه ] بخشایش خدای بر او باد (جملة دعایی ).
-
وَسِعْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
وسعت يافته ای - شامل شده ای- فرا گرفته ای("رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْماً ": اى پروردگار ما از روى رحمت و دانش همه چيز رافرا گرفته اى)
-
کبش
لغتنامه دهخدا
کبش . [ ک َ ] (اِخ ) کبش و اسد دو شارع عظیم در سمت غربی مدینةالسلام بغداد و بعهد یاقوت بیابانی خشک بوده است بین نصریة و بریة و قبر ابراهیم الحربی رحمه اﷲ در کنار این دو شارع بوده است . (از معجم البلدان ).
-
غدفلة
لغتنامه دهخدا
غدفلة. [ غ ِ دَ ل َ ] (ع ص ) تأنیث ِ غِدفل . رجوع به غدفل شود. || رحمة غِدفَلة؛ مهربانی کثیر. (منتهی الارب ). رحمت واسعه . (اقرب الموارد). || ملاءةغِدفلة؛ چادر فراخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ابدال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - عوض و بدل کردن . 2 - قرار دادن حرفی به جای حرفی دیگر برای دفع ثقل و سنگینی . 3 - یکی از اقسام نه گانة وقف مستعمل چون تبدیل تاء به هاء در رحمت و رحمه .
-
ابدال
لغتنامه دهخدا
ابدال . [ اِ ] (ع مص ) بدل کردن . تاخت زدن . دگش کردن . بجای چیزی گرفتن یا دادن یا گذاشتن . || قرار دادن حرفی بجای حرف دیگر برای دفع ثقل و سنگینی . || یکی از اقسام نه گانه ٔوقف مستعمل چون تبدیل تاء به هاء در رحمت و رحمه .
-
ظالم
لغتنامه دهخدا
ظالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمد رحمه اﷲ. یکی از بزرگان مشایخ . نام او عبداﷲ لیکن [ نام ] خود را ظالم کرده بود، گفتی هرگز از من بندگی حق نیاید پس من ظالم باشم . و وی از اصحاب ابوجعفر حداد بود، و او گفته است : هرکه خواهد که راه وی گشاده شود سه کار را مل...