کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَحُبَتْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رَحُبَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
وسعت یافت
-
واژههای همآوا
-
رهبت
فرهنگ فارسی معین
(رَ بَ) [ ع . رهبة ] (اِ.) بیم ، ترس .
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است به یمامة و صحرایی است در آن بسیارآب و بسیاردهات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است به دمشق و محله ای است در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به اخبار الدولة السلجوقیة چ لاهور ص 18 شود.
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) محله ای است به کوفه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) موضعی است به بغداد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ )وادیی است که به جانب ثلبوت میرود. (منتهی الارب ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اخ ) موضعی است به بادیه . (منتهی الارب ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (ع ص ) رَحَبة. مؤنث رَحْب . فراخ . یقال : ارض رحبة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زمین فراخ . (از منتخب اللغات ) (از غیاث اللغات ). رجوع به رَحْب شود. || (اِ) پیش خانه . پیش آستانه ٔ در. (یادداشت مؤلف ). پیرامون سرای . (دهار). || ...
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ح َ ب َ ] (ع اِ) رَحْبة. رجوع به رَحْبة در همه ٔ معانی شود.
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رُ ب َ ] (اِخ ) چاهی است در ذی ذروان از زمین مکه به وادی کوه شَمَنْصیر. (منتهی الارب ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رُ ب َ ] (اِخ ) دهی است در برابر قادسیة. (منتهی الارب ). و رجوع به معجم البلدان ج 4 شود.
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رُ ب َ ] (اِخ ) رحبه . ناحیه ای مابین مدینه و شام . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) : رانده از رحبه دواسبه تا مناره یکسره از سم گوران سر شیران هراسان دیده اند. خاقانی .و رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص 15 شود.
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رُ ب َ ] (اِخ ) موضعی است به ناحیه ٔ لجاة. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).