کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رياضي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رياضي
معنی
ورزشکار , پهلوان , قهرمان ورزش , معلم زورخانه , قهرمان ژيمناستيک , ورزش دوست , ورزشکار جوانمرد
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رياضي
دیکشنری عربی به فارسی
ورزشکار , پهلوان , قهرمان ورزش , معلم زورخانه , قهرمان ژيمناستيک , ورزش دوست , ورزشکار جوانمرد
-
رياضي
دیکشنری عربی به فارسی
ورزشي , پهلواني , تنومندي , ورزشکار , ژيمناستيک , رياضي
-
واژههای مشابه
-
ریاضی
فرهنگ واژههای سره
انگارش، رایشگری، رایش، رایگر
-
ریاضی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .)1 - منسوب به ریاضت . 2 - نزد قدما یکی از شعب حکمت نظری که اصول آن عبارت است از: الف - هندسه . ب - علم عدد. ج - نجوم . د - علم تألیف .
-
ریاضی
لغتنامه دهخدا
ریاضی . (اِخ ) امام الدین ریاضی سمرقندی متولد و متوفای سمرقند از گویندگان قرن نهم بود. بیت زیر از اوست :ستاره ایست در گوش آن هلال ابروز روی حسن به خورشید می زند پهلو.(از مجالس النفائس ص 48) (فرهنگ سخنوران ).
-
ریاضی
لغتنامه دهخدا
ریاضی . (اِخ ) امام الدین ریاضی فرزند مولانا لطف اﷲ مهندس متوفای 1145 هَ . ق . از گویندگان قرن 12 هجری بود. بیت زیر از اوست :رگ گل کرد آن گلچهره هر تار نهالی راازین اندیشه گلها داغ شد پر سینه قالی را. (از قاموس الاعلام ترکی ).رجوع به فرهنگ سخنوران و ...
-
ریاضی
لغتنامه دهخدا
ریاضی . (اِخ ) او راست : 1- دستورالعمل در ضروب امثال فارسی . 2- ریاض الشعراء و آن را به سال 916 هَ . ق . به اتمام رساند. (یادداشت مؤلف ). صاحب کشف الظنون گوید: آن را به سال 1019 هَ . ق . به سلطان احمد اهدا کرد. و نیز رجوع به کشف الظنون ج 1 ص 936 شود...
-
ریاضی
لغتنامه دهخدا
ریاضی . (ع ص نسبی ) منسوب است به ریاضت . (فرهنگ فارسی معین ). || منسوب به ریاضت به معنی رام کردن اسب توسن : چو ریاضیش کند رائض چون کبک دری بخرامد به کشی در ره و برگردد باز. منوچهری . || (اِ) علم الریاضیات . علمی است که عرض آن درک مقادیر است و برحساب ...
-
ریاضی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم،) [عربی: ریاضیّ] ‹ریاضیات› riyāzi ۱. (ریاضی) علمی که دربارۀ مقادیر و اعداد بحث میکند و شامل حساب، جبر، مقابله، و هندسه است.۲. (صفت نسبی، منسوب به ریاضَة) مربوط به ریاضیات.۳. (صفت نسبی، منسوب به ریاضَة، اسم) از رشتههای دبیرستانی.
-
ریاضی
دیکشنری فارسی به عربی
رياضي
-
mathematical induction
استقرای ریاضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← استقرا
-
geomathematics
زمینریاضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کاربرد ریاضیات در مطالعۀ زمین
-
mathematical intuitionism
شهودگرایی ریاضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مکتبی در فلسفۀ ریاضی که براساس آن ریاضیات نمیتواند ویژگیهای اغلب مجموعههای نامتناهی را در بر گیرد و فقط گزارههایی موجهاند که بتوان اثباتپذیری آنها را با روشهای متناهی نشان داد
-
ریاضی دان
لغتنامه دهخدا
ریاضی دان . (نف مرکب ) دانشمند علوم ریاضی . که به علوم ریاضی آگاهی دارد. (از یادداشت مؤلف ).