کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روی گشادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فراخ روی
لغتنامه دهخدا
فراخ روی . [ ف َ ] (ص مرکب ) شکفته رو و گشاده پیشانی . (آنندراج ). فراخ رو : دریا که چنین فراخ روی است بالایش قطره های جوی است . نظامی .رجوع به فراخ رو شود.
-
فراخ روی
لغتنامه دهخدا
فراخ روی . [ ف َ رَ ] (حامص مرکب ) گشادبازی . (یادداشت بخط مؤلف ) : مکن فراخ روی در عمل اگر خواهی که وقت دفع تو گردد مجال دشمن تنگ . سعدی (گلستان ).رجوع به فراخ رو شود.
-
نیم روی
لغتنامه دهخدا
نیم روی . (اِ مرکب ) نیم رو. نیمه ای از صورت و رخساره . نیم رخ . یک طرف صورت .- نیم روی بر خاک نهادن ؛ نیم رو خاکی کردن . گونه بر خاک سائیدن به علامت نهایت انکسار و تذلل و انقیاد و تملق : بر خاک نیم روی نهم پیش تو چو سگ وآنگه چو سگ به لابه بلاکش تر ...
-
یاسمین روی
لغتنامه دهخدا
یاسمین روی . [ س َ ] (ص مرکب ) آن که چهره ٔ لطیف دارد : یاسمین روئی که سرو قامتش طعنه بر بالای عرعر میزند.سعدی .
-
یک روی
لغتنامه دهخدا
یک روی . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) یک رو. دارای یک روی . (ناظم الاطباء). مقابل دوروی . یک رویه : باغی است بدین زینت آراسته از گل یک سو گل دوروی و دگرسو گل یک روی . فرخی . || مخلص . (مهذب الاسماء). بی آمیزش . خالص . ساده . صادق . (ناظم الاطباء). متوافق ...
-
leeway
پناهرَوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رانده شدن شناور از مسیر خود به طرف بادپناه براثر باد یا جریان آب یا هر دو
-
fluidity 2
سَبُکرَوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] ← سَبُکروی پویا
-
unilateralism
تکرَوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تمایل یک دولت به اتخاذ و اِعمال سیاست خارجی کشور بدون هماهنگی با دیگران حتی همپیمانان خود
-
walk 1
پیادهرَوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن گردشگران برای تفریح به قدم زدن میپردازند
-
coasting
خلاصرَوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حرکت قطار با سرعت مناسب در سراشیبی یا سطح تخت بدون اعمال نیرو و ترمز برای صرفهجویی در مصرف انرژی
-
galvanized
رویاندود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] ویژگی فلزی، معمولاً آهن، که با غوطهوری در حمام مذاب، با فلز روی پوشش داده شده باشد
-
galvanizing
رویاندودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] ایجاد پوشش فلز روی بر فلزی دیگر، معمولاً آهن، با غوطهوری آنها در حمام مذاب
-
dezincification
رویزدایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی که براثر آن فلز روی از یکی از آلیاژهای خود، که در آب حاوی اکسیژن حلشده قرار دارد، جدا میشود
-
on-stage
روی صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] فضای نمایشی روبهروی دیدگان تماشاگر
-
map face
روی نقشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] سویی از برگ نقشه که نقشه بر روی آن چاپ شده است