کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
map face
روی نقشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] سویی از برگ نقشه که نقشه بر روی آن چاپ شده است
-
روی آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - پناهنده شدن .
-
روی برتافتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. تَ) (مص ل .) دوری کردن .
-
روی داشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ)(مص ل .)وجهی داشتن ، روا بودن .
-
روی دیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) روا داشتن ، صواب دانستن .
-
روی گرداندن
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ) (مص ل .) پشت کردن ، دوری کردن .
-
روی گشاده
فرهنگ فارسی معین
(گُ دِ) (ص مف .) بشاش ، خوشرو.
-
روی نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نُ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - اتفاق افتادن . 3 - در خاطر گذشتن .
-
روی نهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - واقع شدن .
-
روی هم
فرهنگ فارسی معین
(یِ هَ) (ق مر.) جمعاً، مجموعاً.
-
روی گر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص ) 1 - کسی که ظروف رویین می سازد. 2 - کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند.
-
روی گردان
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص فا.) 1 - دوری کننده . 2 - سرکش .
-
ستبر روی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) بی شرم .
-
فراخ روی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ) (حامص .) 1 - به شتاب رفتن . 2 - تجاوز از حد خود. 3 - ولخرجی ، اسراف .
-
آفتاب روی
لغتنامه دهخدا
آفتاب روی . (ص مرکب ، اِ مرکب ) آفتاب رو.