کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رویان
/ruyān/
معنی
۱. (زیستشناسی) جنین.
۲. (صفت) = روییدن
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: رویاند
بن حال: رویان
دیکشنری
child, embryo
-
جستوجوی دقیق
-
رویان
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruyān) روینده ، رویا ؛ سرزمین وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران ، شهر رویان شهر عمدهی سرزمین مذکور.
-
embryo
رویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. جانور در مراحل اولیۀ تکوین، از زمان تقسیم تخمک بارور تا تولد؛ در انسان، از چهارمین روز تا پایان هشتمین هفتۀ باروری 2. ساختاری در دانۀ گیاهان، قبل از جوانهزنی، که از تکوین تخم به وجود میآید
-
رویان
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص فا.) روینده . 2 - (اِ.) جنین .
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان شاهرود. آب از قنات . دارای 1300 تن سکنه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه و بنشن و انواع میوه و صیفی وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (اِخ ) شهر عمده ٔ ناحیه ٔ رویان و بزرگترین شهر جبال طبرستان به شمار می آمد. (فرهنگ فارسی معین ). شهر بزرگی بود در جبال طبرستان و در ناحیه ٔ وسیع به همین نام قرار داشت . گویند: بزرگترین شهر جبال طبرستان رویان بود. رویان در اقلیم چهارم بود و بی...
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (اِخ ) ولایت وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رویان (شهر رویان ...) شود.
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (نف ) روینده . (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). || (اِ) جنین . (فرهنگ فارسی معین ). نخستین دوره ٔ رشته ٔ تخم . (لغات فرهنگستان ).
-
رویان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ruyān ۱. (زیستشناسی) جنین.۲. (صفت) = روییدن
-
رویان
دیکشنری فارسی به عربی
جنين
-
واژههای مشابه
-
رؤیان
لغتنامه دهخدا
رؤیان . [ رُءْ ] (ع مص ) رؤیة. دیدن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || رآه عالماً؛ دانستن کسی را دانشمند. (منتهی الارب ). رجوع به رؤیة شود.
-
proembryo
پیشرویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ساختار رویانی پیش از رویان حقیقی
-
embryophore
رویانبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پوستۀ دربرگیرندۀ رویان
-
Embryophytes
رویانداران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مجموعۀ گیاهان خشکیزی یا آبزی با اجداد خشکیزی که توانایی تولید رویان پریاخته دارند
-
embryogenetic
رویانزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به رویانزایی