کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویاروی شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رویاروی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
لقاء
-
جستوجو در متن
-
مواجهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مواجَهَة] movājehe رویاروی شدن؛ روبهرو شدن با کسی.
-
encountered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواجه شده، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
-
لقاء
دیکشنری عربی به فارسی
رويارويي , روياروي شدن , برخورد , روبروشدن , مواجه شدن با , مصادف شدن با , دست بگريبان شدن با , مواجهه , تصادف
-
encounter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رویارویی، برخورد، مواجهه، ملاقات، تصادف، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
-
encounters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برخورد می کند، برخورد، مواجهه، رویارویی، ملاقات، تصادف، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
-
ملاقطة
لغتنامه دهخدا
ملاقطة. [ م ُ ق َ طَ ] (ع مص ) رویاروی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). محاذی هم واقع شدن و رویاروی شدن . (ناظم الاطباء). || همه ٔ پایها گرفتن اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بلند کردن اسب هر چهار دست و پا را یک د...
-
face
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صورت، چهره، رو، وجه، قیافه، قبال، رخ، رخسار، نما، سطح، منظر، لقاء، مواجه شدن، مواجه شدن با، صاف کردن، روبرو ایستادن، رویاروی شدن، پوشاندن سطح، تراشیدن، روکش کردن
-
محاذی
لغتنامه دهخدا
محاذی . [ م ُ ] (ع ص ) برابر شونده (مشتق از حذو به معنی مقابل و روبرو و برابر کردن دو چیز است ). (از غیاث ) (آنندراج ). || مقابل و رویاروی . (ناظم الاطباء). مواجه . برابر. روبرو. رویاروی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : توپها را میان سنگر و میان گود ج...
-
مجایاة
لغتنامه دهخدا
مجایاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ج ی ی ») موافق و مقابل شدن چیزی را، لغتی است در مهموز. (از منتهی الارب ). و رجوع به معنی دوم ماده ٔ بعد شود. || رویاروی و مواجهه و مقابل . (ناظم الاطباء).
-
مجاهرة
لغتنامه دهخدا
مجاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مجاهرت . رویاروی جنگ کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی رویاروی جنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || رویاروی دشنام دادن . (المصادر زوزنی ). دشنام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به...
-
تقاطر
لغتنامه دهخدا
تقاطر. [ ت َ طُ ] (ع مص ) گروه گروه آمدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پیاپی شدن . (دهار). پیاپی گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پیاپی قطره چکیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). قطره قطره ...
-
موازنة
لغتنامه دهخدا
موازنة. [ م ُ زَ ن َ ] (ع مص ) برابر کردن میان دو چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هذا یوازن هذا؛ این بر وزن آن است . (ناظم الاطباء). با چیزی هم وزن بودن . (غیاث ). با کسی همسنگ آمدن . (المصادر زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). || رویارو...
-
دوچار
لغتنامه دهخدا
دوچار. [ دُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هشت . دوبار چهار. || دچار. ملاقات ناگهانی و بدون انتظار. (ناظم الاطباء). برخورد. رویاروی قرار گرفتن . ملاقات . (از فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). به معنی مقابل و به اظهار «وا...