کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روپوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روپوش
/rupuš/
معنی
۱. آنچه روی چیزی را میپوشاند؛ هرچه که با آن روی کسی یا چیزی را میپوشانند.
۲. بالاپوش؛ پرده.
۳. جامۀ ساده و بلندی که بر روی لباسهای دیگر بر تن میکنند: روپوش پزشکان، روپوش پرستاران، روپوش شاگردان مدرسه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
duster, gown, happi coat, jumpsuit, outerwear, sheeting, vesture, wrap
-
جستوجوی دقیق
-
envelope
روپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] پوشش لاستیکی نازکی که تایر روکشی را در بر میگیرد و لبههای آن بین رینگ پخت (curing rim) و مَنجید قرار داده میشود
-
روپوش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی لباس بلند و گشاد که روی لباس پوشند.
-
روپوش
لغتنامه دهخدا
روپوش . (نف مرکب / ن مف مرکب ، اِ مرکب ) هر چیزی که روی چیز دیگر را بپوشاند. (فرهنگ نظام ) (برهان قاطع). پرده . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). آنچه بر روی کسی یا چیزی درکشند تا از برف و باران و آفتاب و گردو خاک و نظر مردمان و پشه و جز آن نه...
-
روپوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) ‹رویپوش› rupuš ۱. آنچه روی چیزی را میپوشاند؛ هرچه که با آن روی کسی یا چیزی را میپوشانند.۲. بالاپوش؛ پرده.۳. جامۀ ساده و بلندی که بر روی لباسهای دیگر بر تن میکنند: روپوش پزشکان، روپوش پرستاران، روپوش شاگردان مدرسه.
-
روپوش
دیکشنری فارسی به عربی
رداء , قلنسوة , قمة , معطف خفيف
-
واژههای مشابه
-
سیم روپوش
لغتنامه دهخدا
سیم روپوش . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم دغل . سیم قلب . سیم ناقص . (آنندراج ) : دوای حقنه ٔ افلاک سیم روپوش است امید بر در او بیهده مبر رنجور.حکیم شرف الدین شفایی (از آنندراج ).
-
روپوش کشی
دیکشنری فارسی به عربی
عزل
-
روپوش تختخواب
دیکشنری فارسی به عربی
غطاء , غطاء الفراش , مفرش السرير
-
جستوجو در متن
-
smocked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
smocked، روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن
-
smock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صبر کن، روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن
-
smocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها، روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن
-
smocking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
smocking، روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن
-
overlaud
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روپوش