کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روهبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روهبان
لغتنامه دهخدا
روهبان . (ص ) به معنی رهبان و پارساست . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به رهبان شود.
-
جستوجو در متن
-
روه
لغتنامه دهخدا
روه . (اِ) سیرت نیک و پارسایی و روهبان مرکب از این است . (از ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ).
-
روهبانی
لغتنامه دهخدا
روهبانی . (حامص مرکب ) تقدس و پارسایی . || نیک سیرتی . || گوشه نشینی . (ناظم الاطباء). و رجوع به روهبان شود.
-
ره
لغتنامه دهخدا
ره . [ رُه ْ ] (اِ) روه و پارسایی و تقدس و پاکی و طهارت . (ناظم الاطباء). نیکی . (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ). || سیرت زهاد و پارسایان .(ناظم الاطباء) (از شرفنامه ٔ منیری ). سیرت زهاد و عباد و پارسایان باشد. و رهبان مرکب از این است و آن را روهبان هم م...
-
رهبان
لغتنامه دهخدا
رهبان . [رُ ] (ع اِ) پارسای ترسایان . ج ، رَهابین ، رَهابِنَة، رُهبانون . (ناظم الاطباء). فی الفارسی اصله روهبان ،مرکب معناه صاحب الزهد ثم خففوه و قالوا رهبان . (تاج العروس ). ترسکار. ظاهراً معرب از رَهبان فارسی . (یادداشت مؤلف ). زاهد ترسایان . (شر...