کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رونما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رونما
/runa(e,o)mā/
معنی
هدیهای که هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد میدهند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
gift, present
-
جستوجوی دقیق
-
رونما
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) (اِ.) پول یا هدیه ای که به هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد دهند.
-
رونما
لغتنامه دهخدا
رونما. [ ن ِ ] (نف مرکب ) روی نما. رونمای . نماینده ٔ رخسار. پیداکننده ٔ رخ . نشان دهنده ٔ چهره . کاشف عارض . || (اِ مرکب ) رونما. روی نما. هدیه ای که عروسان را دهند. (شرفنامه منیری ) (از آنندراج ). کنایه از هدیه ای است که در وقت دیدن روی عروس دهند. ...
-
رونما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) runa(e,o)mā هدیهای که هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد میدهند.
-
رونما
لهجه و گویش تهرانی
تحفهای که در وقت دیدن روی عروس دهد،چشم روشنی عروس.
-
واژههای مشابه
-
desire chip
مژدک رونما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مژدکی که به تازهواردان گروههای دوازدهقدمی داده میشود تا آنها را برای پاک ماندن در بیستوچهار ساعت اولیۀ پس از ورود ترغیب نماید متـ . مژدک بیستوچهارساعته twenty four hour chip
-
جستوجو در متن
-
twenty four hour chip
مژدک بیستوچهارساعته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← مژدک رونما
-
handsels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستها، رونما، فال، شانس، هدیه، پول، دشت اول صبح، پیش قسط، بیعانه دادن، عیدی دادن، رونما دادن، دشت کردن
-
handsel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست چپ، رونما، فال، شانس، هدیه، پول، دشت اول صبح، پیش قسط، بیعانه دادن، عیدی دادن، رونما دادن، دشت کردن
-
handselled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
handselled، بیعانه دادن، عیدی دادن، رونما دادن، دشت کردن
-
رى نُما
لهجه و گویش بختیاری
ri-nomâ رونما، هدیهاى که داماد در حجله هنگامدیدن روى عروس به او مىدهد.
-
دست به دست دادن
لهجه و گویش تهرانی
بردن داماد به اطاق عروس ودادن رونما توسط پدر
-
نما
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ) (اِ.) 1 - قسمت خارجی ساختمان . 2 - (اِفا.) در ترکیب به معنی «نماینده » (که می نمایاند) می آید: «رونما»، «قبله نما»، «بدن نما». 3 - صورت ظاهری .
-
روی نما
لغتنامه دهخدا
روی نما. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب )روی نمای . رونما. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هدیه ای که در دیدار نخستین روی عروس بر او دهند : باز و جز باز کنون روی نیارند نمودگاه آن است که سیمرغ شود روی نمای . فرخی .ندارد این زمی و آب هیچ کار جز آنک بجهد روی ...