کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روفت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešrot طاری: bešrot طامه ای: boyrot طرقی: bešrot کشه ای: bešrot نطنزی: bašrot
-
روفت
واژهنامه آزاد
رُوفْتَ:(rouwfta) در گویش گنابادی یعنی جارو کردن ، روبیدن
-
واژههای مشابه
-
رُوفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
rouwfta در گویش گنابادی یعنی جارو کردن ، روبیدن
-
روفت روب
لغتنامه دهخدا
روفت روب . (اِمص مرکب ) رفت روب . رفت وروب . رفت ورو. رجوع به مترادفات کلمه و رفتن و روفتن شود.
-
روفت گر
لغتنامه دهخدا
روفت گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) روفته گر. سپور. رفتگر. شوله روب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رفتگر شود.
-
روفت وروب
لغتنامه دهخدا
روفت وروب . [ ت ُ ] (اِمص مرکب ) رفت وروب . روفت روب . رفت ورو. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به رفت وروب و مترادفات دیگر شود.
-
کوفت و روفت
فرهنگ گنجواژه
1ـ انواع بیماری ، کوفتگی و آسیب دیدگی2ـ نظافت کامل3-امور جاری.
-
کوفت و روفت
لهجه و گویش تهرانی
مرتب کردن
-
واژههای همآوا
-
روفة
لغتنامه دهخدا
روفة. [ رَ ف َ ] (ع مص ) مهربانی . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).به معانی رَوف . (منتهی الارب ). و رجوع به روف شود.
-
رُوفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
rouwfta در گویش گنابادی یعنی جارو کردن ، روبیدن
-
جستوجو در متن
-
مرش
واژهنامه آزاد
مِرِشْ:(meresh) در گویش گنابادی یعنی می روفت ، تمیز می کرد
-
شوله روب
لغتنامه دهخدا
شوله روب . [ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) آنکه محل خشک کردن سرگین گرمابه بانان را روبد. خاکروبه کش . سپور. روفت گر. (یادداشت مؤلف ) : به نیم گرده بروبی به ریش بیست کنشت به صد کلیچه سبال تو شوله روب نرفت .عماره ٔ مروزی .