کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روش قطره آویز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
disk method
روش قرصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] روشی برای محاسبۀ حجم یک جسم دوّار با انتگرالگیری روی برشهای شبهقرصی بینهایت کوچک که محدود به صفحههای عمود بر محور دوران باشند
-
expander method, sounding 1, probing 1
روش گسترشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] روشی در اندازهگیری قطبش القایی و مقاومتویژه که در آن فاصلۀ الکترودها بهطور پیوسته برای افزایش عمق اکتشاف گسترش مییابد
-
method of moments
روش گشتاورها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] روشی برای برآورد پارامترها با برابر نهادن گشتاورهای نمونهای با مقادیر جامعهای آنها
-
capture-recapture method
روش گیروبازگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] یک شیوۀ نمونهگیری که در مرحلۀ اول آن نمونهای از جامعه انتخاب میشود و پس از نشانهدار کردن، به جامعه بازگردانده میشود و در مرحلۀ دوم مجدداً نمونهای تصادفی از جامعه انتخاب میگردد
-
aseptic technique
روش ناپلشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هر روشی در مراقبت سلامتی که با رعایت اصول سترونی از آغاز جلوی آلودگی میکربی را بگیرد
-
control method
روش واپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] رویکردی در مدیریت جنگل بر پایۀ مجموعهای از آماربرداریهای صددرصد یا نمونهای از موجودی سرپا برای واپایی مستمر روند پراکنش قطری درختان
-
Wheeler method, Wheeler system
روش ویلر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← کاوش شبکهای
-
Hartree method
روش هارتری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] روش میدان خودسازگار
-
normative method
روش هنجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] روشی درونگرایانه که در آن به دست دادن تصویری اولیه از آیندۀ دلخواه سرآغاز شناخت آینده است
-
شکم روش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ وِ) (اِمر.) دفع مواد دفعی از روده به صورت مایع و مخلوط با ترشحات نسج پوششی روده به دفعات زیاد در شبانه - روز.
-
روش راست
لغتنامه دهخدا
روش راست . [ رَ وِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت مستقیم . (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
روش کردن
لغتنامه دهخدا
روش کردن . [ رَ وِ ک َ دَ ](مص مرکب ) رفتن . به پیش یا به بالا رفتن : در سر مزار ایشان چناری غریب و مهیب است که دستها هرطرف از سر قبر بابا گذرانیده و به بالا رفته و دیگر به پایین آمده و از طرفی دیگر به بالا از روی قبر روش کرده و بالا رفته چنانکه هیچ ...
-
روش بخش
لغتنامه دهخدا
روش بخش . [ رَ وِ ب َ ] (نف مرکب ) حرکت دهنده و به جنبش درآورنده . (ناظم الاطباء) : روش بخش پرگار جنبش پذیرسکونت ده نقطه ٔ جایگیر. نظامی .رجوع به روش شود.
-
رنگ روش
لغتنامه دهخدا
رنگ روش . [ رَ ] (نف مرکب ) مخفف رنگ فروش . رنگرز. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). صباغ : از لنگ و رنگ کون و دهان را بکرد خنب کون لنگ خای کرد و دهان رنگ روش کرد. سوزنی .|| ابریشم فروش و ابریشم گر. (برهان قاطع) (آنندراج ). || محیل . مکار. (از برهان قاط...
-
راست روش
لغتنامه دهخدا
راست روش . [ رَ وِ ] (ص مرکب ) کسی که راه و روش راست و درست دارد. راست روشن . که بر روشی مستقیم است . مقابل کج روش . || آنکه بطور مستقیم و راست حرکت کند؛ جواد ذومصدق ؛ اسب راست تک و راست روش . (منتهی الارب ).