کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روشنگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روشنگر
/ro[w]šangar/
معنی
۱. روشنکننده؛ برافروزنده.
۲. [مجاز] برطرفکنندۀ ابهام؛ مفسر؛ تفسیرکننده.
۳. [قدیمی] جلادهنده؛ صیقلگر: ◻︎ تا تیغ آفتاب چو روشنگری مقیم / بر روی چرخ آینهکردار میرود (سیدحسن غزنوی: لغتنامه: روشنگر).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
illustrative, illustrator, oracular, revelatory
-
جستوجوی دقیق
-
روشنگر
لغتنامه دهخدا
روشنگر. [ رَ / رُو ش َ گ َ ] (ص مرکب ) صیقل و جلا دهنده . (ناظم الاطباء). زداینده . آنکه آهن صیقلی و روشن کند. صقال . جلاء. که زنگ از شمشیر و آینه بزداید. شحاذ. صاقل . آنکه آینه های فلزی و اقسام اسلحه را صیقل و جلا دهد. آینه زدای . (یادداشت مؤلف ) :...
-
روشنگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ro[w]šangar ۱. روشنکننده؛ برافروزنده.۲. [مجاز] برطرفکنندۀ ابهام؛ مفسر؛ تفسیرکننده.۳. [قدیمی] جلادهنده؛ صیقلگر: ◻︎ تا تیغ آفتاب چو روشنگری مقیم / بر روی چرخ آینهکردار میرود (سیدحسن غزنوی: لغتنامه: روشنگر).
-
روشنگر
دیکشنری فارسی به عربی
توضيحي
-
جستوجو در متن
-
بیانگر
فرهنگ واژههای سره
روشنگر
-
lightener
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنگر
-
enlightener
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنگر
-
مُسْتَبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار روشنگر
-
صیقل
واژگان مترادف و متضاد
پرداخت، جلا، روشنگر
-
توضيحي
دیکشنری عربی به فارسی
توضيحي , شرحي , بيانگر , روشنگر
-
illustrative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توضیح، گویا، روشنگر، توضیح دهنده
-
مُّبَيِّنَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
روشن و آشکارکننده - روشنگر - روشن و آشکار
-
صقال
فرهنگ فارسی معین
(ص قُ) [ ع . ] (ص .) آن که آهن را روشن کند؛ روشنگر.
-
مُنِيرِ
فرهنگ واژگان قرآن
روشن كننده - روشنگر (اسم فاعل از أنارَ)
-
روشنگری
لغتنامه دهخدا
روشنگری . [ رَ / رُو ش َ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل روشنگر. صیقل . صقال . زدودن زنگ از آهن و آینه و جز آن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به روشنگر شود.