کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روز چک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روز چک
لغتنامه دهخدا
روز چک . [ زِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به «روز جک » و چک و جک شود.
-
واژههای مشابه
-
روز تا روز
لغتنامه دهخدا
روز تا روز.(ق مرکب ) روزهای پیاپی . روزهای متوالی : روز تا روز از این قرار نگشت کارگر بود چون ز کار نگشت .نظامی .
-
روز به روز
فرهنگ گنجواژه
هر روز.
-
کحلی روز
لغتنامه دهخدا
کحلی روز. [ ک ُ ] (اِ مرکب ) روز تاریک . روز تیره . || کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). کحلی شب . (از برهان ) (از آنندراج ). کحلی پرند. تاریکی شب . (ناظم الاطباء). رجوع به کحلی شب شود.
-
خوشروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: xoš ruz) دارای زندگی راحت و بارفاه .
-
فرحروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: farah ruz) (عربی ـ فارسی) آن که روزگارش به شادمانی و سُرور است ؛ (به مجاز) خوشبخت و کامیاب.
-
فرّخروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrox ruz) به معنی آنکه دارای روزگار خجسته و مبارک است ؛ (به مجاز) خوشبخت و سعادتمند ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) نام لحنی از باربد میباشد .
-
نیکروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik ruz) (در قدیم) (به مجاز) خوشبخت ، سعادتمند .
-
نیک روز
لغتنامه دهخدا
نیک روز. (ص مرکب ) سعید. سعادتمند. خوشبخت . نیک اختر : جهاندار نیک اختر نیک روزشما را سپرد آن زمان نیمروز. فردوسی .دگر آتش ز جام می فروزان نشاط او چو بخت نیک روزان . فخرالدین اسعد.یافتستی روزگار امروز کن خویشتن را نیک روز و نیک فال . ناصرخسرو.بدان را...
-
روز بخیر
فرهنگ واژههای سره
روز خوش، روزخوش
-
روز تولد
فرهنگ واژههای سره
زادروز
-
سلیمان روز
لغتنامه دهخدا
سلیمان روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 13).
-
فرخ روز
لغتنامه دهخدا
فرخ روز. [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) نام پرده ای است از موسیقی و صوتی از مصنفات باربد و به قول شیخ نظامی نام لحن بیست وهفتم از سی لحن باربد. (برهان ) : چو بازش رای فرخ روز گشتی زمانه فرخ و فیروز گشتی .نظامی .
-
صدف روز
لغتنامه دهخدا
صدف روز. [ ص َ دَ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی صدف آتشین است که کنایه از خورشید انور باشد. (برهان ) : خال چو عودش که جگرسوز بودغالیه سای صدف روز بود. نظامی .رجوع به صدف آتشین شود.