کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روز رستخیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روز بازپرس
لغتنامه دهخدا
روز بازپرس . [ زِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت .
-
روز بازخواست
لغتنامه دهخدا
روز بازخواست . [ زِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما.حافظ.
-
روز بخش
لغتنامه دهخدا
روز بخش . [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز ازل . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به روز ازل و «ازل » شود.
-
روز بخیر
لغتنامه دهخدا
روز بخیر. [ ب ِ خ َ / خ ِ ] (صوت مرکب ) سلام یا تعارفی است که در موقع ملاقات یا خداحافظی در روز گویند. مقابل شب بخیر.
-
روز بد
لغتنامه دهخدا
روز بد. [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ازروز ماتم و عزا و برگشت زمانه . (لغت محلی شوشتر).
-
روز برآمد
لغتنامه دهخدا
روز برآمد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) هنگام طلوع آفتاب . وقت برآمدن روز : سیصد مرد را از شارستان بکشت از وقت روز برآمد تا نیمروز و غارت کردند و رفت آنچه رفت . (تاریخ سیستان ).
-
روز برات
لغتنامه دهخدا
روز برات . [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز پانزدهم ماه شعبان . (ناظم الاطباء). روز جک . (از آنندراج ). و رجوع به جک و روز جک و برهان قاطع ذیل جک شود.
-
روز بزرگ
لغتنامه دهخدا
روز بزرگ .[ زِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قیامت . ظاهراً مأخوذ از قرآن کریم و ترجمه ٔ یوم عظیم است : و بیاموزانید ایمان آوردن بوی و به پیغامبران و بفریشتگان و بکتبها و بروز بزرگ . (هدایةالمتعلمین ).وزآنهمه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و ...
-
روز به
لغتنامه دهخدا
روز به . [ زِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز خجسته . هنگام خوش ومبارک و میمون . روز بهتر و خوشتر. (ناظم الاطباء).
-
روز بهرام
لغتنامه دهخدا
روز بهرام . [ زِ ب َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز بیستم ماه : روز بهرام و رنگ بهرامی شاه با هردو کرده هم نامی . نظامی .و رجوع به روز شود.
-
روز بهرانان
لغتنامه دهخدا
روز بهرانان . [ ] (اِخ ) دهی است از طسوج رودبار قم . (از ترجمه ٔ تاریخ قم ص 116).
-
روز پسین
لغتنامه دهخدا
روز پسین . [ زِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز آخرین . || روز قیامت . (ناظم الاطباء):پرستش همان پیشه کن یا نیازهمه کار روز پسین را بساز. فردوسی .هست یکایک همه بر جای خویش روز پسین جمله بیارند پیش . نظامی .مپندار دلها بداغ تو ریش که روز پسین آیدت خ...
-
روز پنجاهم
لغتنامه دهخدا
روز پنجاهم . [ زِ پ َ هَُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عید پنجاهم . همان عید هفته های یهودیان است که مصادف با روز دوم فصح بود. این عید در ابتدا برای تقدیم حصاد بلاد مقدس اختصاص داشت و هدیه ٔ آن دو گرده از آرد حاصل حصاد بود ولی پس از آنکه اورشلیم ویران ش...
-
روز تحویل
لغتنامه دهخدا
روز تحویل . [ زِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزی که در آن آفتاب در برج حمل داخل میشود. (ناظم اطباء). نوروز.
-
روز تنگ
لغتنامه دهخدا
روز تنگ . [ زِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز مصیبت . (از فرهنگ اسکندرنامه از آنندراج ).