کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روز به روز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روز به روز
فرهنگ گنجواژه
هر روز.
-
واژههای مشابه
-
خوشروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: xoš ruz) دارای زندگی راحت و بارفاه .
-
matinee
اجرای میانروز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] اجرای ویژۀ نمایش یا نمایش ویژۀ فیلم در صبح یا بعدازظهر
-
جستوجو در متن
-
يزدادُ اتّساعاً يوماً بَعدَ يومٍ
دیکشنری عربی به فارسی
گنجايش آن روز به روز بيشتر مي شود , روز به روز بر ظرفيت آن افزوده مي شود
-
day by day
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز به روز
-
day in day out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز به روز
-
مهروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah ruz) (مَه = ماه + روز) ، ماه روز ، ماهی که در روز نمایان است ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
امروزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به امروز) 'emruzi ۱. مربوط به امروز.۲. [قدیمی] مطابق معمول زمان؛ باب روز؛ مد روز.
-
امروز
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (ق مر.) روزی که در آن هستیم ، همین روز، این روز. ؛~ و فردا کردن تعلل کردن ، به دفع الوقت گذراندن .
-
کبیسه
فرهنگ فارسی معین
(کَ س ) [ ع . کبیسة ] (اِ.) سالی که به جای 365 روز 366 روز باشد این اتفاق هر چهار سال یک بار می افتد.
-
تبه روزگار
لغتنامه دهخدا
تبه روزگار. [ ت َب َه ْ ] (ص مرکب ) تبه روز. تباه روز؛ که روزگارش تباه باشد. رجوع به تباه و تبه و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
فردا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پردا› fardā ۱. روز بعد از امروز.۲. [مجاز] روز قیامت: ◻︎ هم امروز از پشت بارت بیفگن / میفگن به فردا مر این داوری را (ناصرخسرو: ۱۴۲).۳. [مجاز] زمان آینده؛ آینده.〈 فردای قیامت: [مجاز] روز قیامت؛ روز رستاخیز.
-
بروز
لغتنامه دهخدا
بروز. [ ب ِ ] (ق مرکب ) (از: ب + روز) در روز. (ناظم الاطباء). روزهنگام .- بروز آوردن ؛ شب را صبح کردن . از شب برآمدن .- روزبروز ؛ از روزی به روزی . هرروزه . (ناظم الاطباء). و رجوع به روز شود.