کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزگرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روزگرد
/ruzgard/
معنی
۱. آفتاب؛ خورشید.
۲. (زیستشناسی) = آفتابگردان۱
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
روزگرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] ruzgard ۱. آفتاب؛ خورشید.۲. (زیستشناسی) = آفتابگردان۱
-
واژههای همآوا
-
روز گرد
لغتنامه دهخدا
روز گرد. [ گ َ ] (اِ مرکب ) آفتاب . (ناظم الاطباء) (از مجموعه ٔ مترادفات ) (از فرهنگ شعوری ). یکی از نامهای آفتاب است . (از برهان قاطع) (ازانجمن آرا) (از آنندراج ) : نه بی رای او گردد این روزگردنه بی امر او باشد این خواب و خورد. فردوسی .بروز محنتم یا...
-
جستوجو در متن
-
روز گرد
لغتنامه دهخدا
روز گرد. [ گ َ ] (اِ مرکب ) آفتاب . (ناظم الاطباء) (از مجموعه ٔ مترادفات ) (از فرهنگ شعوری ). یکی از نامهای آفتاب است . (از برهان قاطع) (ازانجمن آرا) (از آنندراج ) : نه بی رای او گردد این روزگردنه بی امر او باشد این خواب و خورد. فردوسی .بروز محنتم یا...
-
جحل
لغتنامه دهخدا
جحل . [ ج َ ] (ع اِ) آفتاب پرست و آن را حرباء نیزگویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حرباء. (اقرب الموارد). جنسی است از کرباسک که روزگرد گویند او را. (لغت خطی ). || سوسمار کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ذیل اقرب الموارد). سوسمار کلان ...