کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روزنه سر
لغتنامه دهخدا
روزنه سر.[ رَ / رُو زَ ن َ / ن ِ س َ ] (اِ مرکب ) هدهد و شانه بسر. (ناظم الاطباء). روزنک سر. رجوع به روزنک سر شود.
-
روزنه کندن
دیکشنری فارسی به عربی
فتحة
-
iris shot
نمای روزنهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن با باز یا بسته شدن تدریجی یک دایره تصویر آشکار یا ناپدید میشود
-
iris wipe
روبش روزنهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی جلوۀ انتقالی که در آن نمای دوم بهصورت دایرهای فزاینده یا کاهنده باعث روبش و جایگزینی نمای اول میشود
-
در و روزنه
فرهنگ گنجواژه
راههای ورودی.
-
جستوجو در متن
-
aperture
فرهنگ لغات علمی
روزنه
-
apperture grid
فرهنگ لغات علمی
توری روزنه
-
apperture grid
فرهنگ لغات علمی
توری روزنه
-
numerical aperture
فرهنگ لغات علمی
روزنه عددی
-
numerical aperture
فرهنگ لغات علمی
روزنه عبور
-
numerical apperture
فرهنگ لغات علمی
روزنه عددی
-
فوهة
دیکشنری عربی به فارسی
روزنه , سوراخ
-
سوراخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سولاخ› surāx روزنه؛ رخنه.
-
پنجره
واژگان مترادف و متضاد
پادگانه، دریچه، روزنه
-
monosulcate
تکشیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] دانۀ گردهای که تنها یک روزنۀ شیاردار داشته باشد