کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روزن
/ro[w]zan/
معنی
۱. سوراخ؛ شکاف؛ منفذ.
۲. دریچه؛ پنجرۀ کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پنجره، درز، دریچه، رخنه، روزنه، سوراخ، شکاف، شکافتگی، منفذ
دیکشنری
chink, hole, leak, leakage, opening, porosity, scuttle, vent, window
-
جستوجوی دقیق
-
روزن
واژگان مترادف و متضاد
پنجره، درز، دریچه، رخنه، روزنه، سوراخ، شکاف، شکافتگی، منفذ
-
روزن
فرهنگ فارسی معین
(رَ زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - منفذ، سوراخ . 2 - دریچه .
-
روزن
لغتنامه دهخدا
روزن . [ رَ / رُو زَ ] (اِ) در اوستا رئوچنه ، پهلوی روچن ، هندی باستان روچنه شهمیرزادی لوجن ، گیلکی لوجنه . (از حاشیه برهان قاطع چ معین ). هر سوراخ و شکاف و منفذی که در وسط دیوار باشد. (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سوراخی که شعاع آفتاب...
-
روزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ročan] ‹روزنه› ro[w]zan ۱. سوراخ؛ شکاف؛ منفذ.۲. دریچه؛ پنجرۀ کوچک.
-
روزن
لهجه و گویش تهرانی
سوراخ طاق خانه برای روشنائی
-
واژههای مشابه
-
sound hole
روزن صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] یک یا چند سوراخ در صفحۀ صوتی بیشتر زهصداها که برای تقویت صدا تعبیه میشود و اغلب جنبۀ تزیینی نیز دارد
-
روزن داران
لغتنامه دهخدا
روزن داران . [ رَ / رُو زَ ] (اِ مرکب ) ج ِ روزن دار. رده ای از جانوران یک سلولی که بواسطه ٔ جلد سختی که بدنشان را احاطه کرده مشخصند، این جلد سخت دارای روزنهایی است که سیتوپلاسم حیوان از آنها خارج میشود و پاهای کاذب را تشکیل میدهد. (از فرهنگ فارسی مع...
-
شش روزن
لغتنامه دهخدا
شش روزن . [ ش َ / ش ِ رَ / رُو زَ ] (اِخ ) شش سیاره . (ناظم الاطباء). کنایه از شش کوکب . (از برهان ) (از آنندراج ). شش ستاره ٔ منظومه ٔ شمسی . || (اِ مرکب ) عالم و گیتی . (ناظم الاطباء). کنایه از دنیاست به اعتبار شش جهت . (برهان ) (آنندراج ) : پسری چ...
-
کاغذ روزن
لغتنامه دهخدا
کاغذ روزن . [ غ َ ذِ رَ / رُو زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذهای رنگین که بر تابدانها تعبیه کنند. (آنندراج از بهار عجم ) : خانه ام بسکه ز دیدار تو روشن شده است پرده ٔ چشم مرا کاغذ روزن شده است .راضی (از آنندراج ).
-
بارون روزن
لغتنامه دهخدا
بارون روزن . [ زِ ] (اِخ ) ویکتور دانشمند شرق شناس ، مؤلف مجموعه ٔ علمی نسخ خطی فارسی چ پطرزبروغ (لنین گراد) و ترجمه های عربی خدای نامک بزبان روسی 1895 م . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ رشید یاسمی چ 1 صص 31-32 و تاریخ ادبیات برون ترجمه ٔ حک...
-
چشمه ٔ روزن
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ روزن . [ چ َ / چ ِ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ رَ / رُو زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سوراخ روزن : اندرین بقعه همی ماه ز مسند تابدگر بجای دگر از چشمه ٔ روزن بیند.رضی الدین نیشابوری .
-
روزن داران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ روزندار] (زیستشناسی) ro[w]zandārān جانوران ریز تکسلولی که بدنشان از پوست سخت سوراخدار پوشیده شده؛ فرامینیفرها.
-
شش روزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] šešro[w]zan دنیا بهاعتبار ششجهت؛ ششدری.
-
ventilated tunnel
تونل روزندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تونل بادی که آزمونگاه آن دارای سوراخها یا شکافهایی برای پیشگیری از بروز خفگی در ماخ 0/8 تا 1/2 است