کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزاروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روزاروز
لغتنامه دهخدا
روزاروز. (ق مرکب ) روزبروز: المیاومه ؛ چیزی بروزاروز فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
میاومة
لغتنامه دهخدا
میاومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) به روز معامله کردن . (منتهی الارب ). به روزها معامله کردن . (یادداشت مؤلف ). || روزمزد کردن . یوام .(یادداشت مؤلف ) (آنندراج ). چیزی به روزاروز فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
کیسه دوختن
لغتنامه دهخدا
کیسه دوختن . [ س َ / س ِ ت َ ] (مص مرکب ) دوختن کیسه . درست کردن و ساختن کیسه . کیسه ساختن . || به افراط توقع داشتن . کیسه بردوختن . (ناظم الاطباء). به خود وعده ٔ انتفاعی دادن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). طمع بستن . (امثال و حکم ص 1258). انتظار ...
-
روز
لغتنامه دهخدا
روز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان رچیش ، ارمنی لئیز کردی روژ ، افغانی ورَج بلوچی رُچ و رُش ، وخی رئوج ، گیلگی روز ، فریزندی و یرنی و نطنزی رو ، سمنانی رو و روژ ، سنگسری روژ سرخه یی روز لاسگردی روز و رو شهمیرزادی ...