کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزآمد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
update 2
روزآمد کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تعویض یا جانشین کردن همه یا بخشی از یک مجموعۀ داده با دادههای جدید یا تصحیحشده
-
واژههای مشابه
-
update 1
روزآمد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی دادهای جدید یا تصحیحشده که جانشین همه یا بخشی از یک مجموعه داده شود
-
up to date
روزآمد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ویژگی آنچه با میزان اطلاعات موجود روز یا ویژگیهای روز مطابقت داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
آپ تو دیت
فرهنگ فارسی معین
(دِ یْ) [ انگ . ] (اِمص .) روزآمد کردن ، نو یا امروزی کردن ، طبق روز درآوردن ، در جریان آخرین اطلاعات گذاشتن .
-
upgrading 1
ارتقا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] فرایند جانشین کردن سختافزارها یا نرمافزارهای جدید به جای اجزای سامانۀ قدیمی، برای روزآمد کردن آن سامانه
-
upgrade
ارتقا دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] عمل جانشین کردن سختافزارها یا نرمافزارهای جدید به جای اجزای سامانۀ قدیمی، برای روزآمد کردن آن سامانه
-
cloud data management interface
میانای مدیریت دادههای اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی میانای کارکردی که در برنامههای کاربردی برای ایجاد و بازیابی و روزآمد کردن و حذف عناصر دادهای در اَبر از آن استفاده میشود
-
foresight 1
آیندهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرایندی نظاممند و مشارکتی که در آن استنباطهای مختلف را دربارۀ آینده گرد میآورند و از آن طریق چشماندازی میانمدت یا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمهای روزآمد و مهیا کردن اقدامهای مشترک پی میریزند
-
تیمم
لغتنامه دهخدا
تیمم . [ ت َ ی َم ْ م ُ ] (ع مص ) (از «ی م م ») قصد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). آهنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصد کردن و اراده نمودن . (آنندراج ...