کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رود شور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیزه رود
لغتنامه دهخدا
نیزه رود. [ ن َ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت آربابا از بخش بانه ٔ شهرستان سقز. در 7500گزی جنوب غربی بانه و در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، توتون ، ارزن ، گزانگبین ، مازوج ، زغال و شغل اهالی ز...
-
سبک رود
لغتنامه دهخدا
سبک رود. [ س َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از توابع ولوپی از دهات سوادکوه مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو).
-
سجاس رود
لغتنامه دهخدا
سجاس رود. [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان و همچنین نام رودخانه ای است که از این دهستان سرچشمه گرفته پس از الحاق به ایجرود به رودخانه ٔ قزل اوزن متصل میگردد. دهستان سجاس رود در قسمت شمال بخش قیدار واقع شده است که ...
-
زنده رود
لغتنامه دهخدا
زنده رود. [ زَ / زِ دَ / دِ ] (اِخ ) رود مشهور اصفهان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام رود اصفهان . (غیاث ). زاینده رود : نیل کم از زنده رودو مصر کم از جی قاهره مقهور پادشای صفاهان . خاقانی .ز خیزان طرف تا لب زنده رودزمین زنده گشت از نوای سرود. نظام...
-
زنگانه رود
لغتنامه دهخدا
زنگانه رود. [ زَ گا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نام سازیست که زنگیان در روز جنگ نوازند. (برهان ) (ازجهانگیری ) (از ناظم الاطباء). و نام سازی است که زنگیان نوازند. (فرهنگ رشیدی ). نام سازی که زنگیان نوازند. (غیاث ). در زنگانه گذشت . (آنندراج ) : چوزنگی درآ...
-
زنگانه رود
لغتنامه دهخدا
زنگانه رود. [ زَ گا ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که از پهلوی زنگان می گذرد. (برهان ) (غیاث ). وزنگان شهریست . (غیاث ). یکی از پنج رود ولایات خمسه که از کنار شهر زنگان می گذرد. (ناظم الاطباء). رجوع به زنجان و زنجان رود شود.
-
زنگی رود
لغتنامه دهخدا
زنگی رود. [ زَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است معروف که از پهلوی شهر ایروان می گذرد و منبع آن دریاچه ٔ کوکجه است که به رودخانه ٔ ارس متصل میشود و دریاچه ٔ کوکجه در شمال مشرق شهر ایروان است و آبش شیرین است و از کنار آن دریاچه تخمیناً بیست و هفت میل است و ...
-
ساری رود
لغتنامه دهخدا
ساری رود. (اِخ ) نام رودی به آذربایجان غربی که خره ٔ ساری سوباسار را آب دهد. رجوع به ساری سو شود.
-
عجب رود
لغتنامه دهخدا
عجب رود. [ ع َ ج َ ] (اِ مرکب ) نام سازی است که مینوازند و بعضی گویند از قسم مزامیر است که سازهای نی باشد و بعضی صدا وآواز ساز نی را عجب رود گویند. (برهان ) : یکی گوش دارد برود و رباب یکی در عجب رود نوشد شراب . امیرخسرو.عجب رود از کمین دندان نموده لب...
-
غنده رود
لغتنامه دهخدا
غنده رود. [ غ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بمعنی غندرود. (از برهان قاطع). بمعنی نفیر که کوچکتر از کرنای است ، و در زمان قدیم هر وقت که آن را میزدند مردم جمع شده به دربار سلطان آمدندی یا سوار شدندی ، و معنی ترکیبی آن رودی که سبب گرد شدن است . (از آنندراج )....
-
فراه رود
لغتنامه دهخدا
فراه رود. [ ف َ ] (اِخ ) رودی است در سیستان . رجوع به فراه شود.
-
فتن رود
لغتنامه دهخدا
فتن رود. [ ف َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش بجستان شهرستان گناباد که در 9 هزارگزی جنوب خاور بجستان و 5 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی بجستان به فردوس قرار دارد. جایی کوهستانی ، گرمسیر و دارای 12 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود...
-
صالح رود
لغتنامه دهخدا
صالح رود. [ ل ِ ] (اِخ ) رودی است در شمال جزیره ٔ بوبیان که به خلیج فارس (حور عبداﷲ) ریزد.
-
هفت رود
لغتنامه دهخدا
هفت رود. [ هََ ] (اِخ ) هفت آب . نام قدیم پنجاب است . (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 25) : بکن شادم از شادی این سرودمگر بگذرم زآب این هفت رود. نظامی .چو هندوی شب زین رواق کبودرسن بست بر فرضه ٔ هفت رود.نظامی .
-
ولایت رود
لغتنامه دهخدا
ولایت رود. [ وِ ی َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران . کوهستانی و سردسیری است و961 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، لبنیات ، عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری و کارگری است . معدن زغال سنگ دارد و استخرا...