کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روده دراز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روده دراز
/rudederāz/
معنی
کسی که بسیار حرف میزند؛ پرحرف؛ پرگو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
garrulous, long-winded, loquacious, verbose
-
جستوجوی دقیق
-
روده دراز
لغتنامه دهخدا
روده دراز. [ دَ / دِ دِ ] (ص مرکب ) کسی که در تحریر و تقریر تطویل بلاطائل کند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). پرگوی . پرحرف . بسیارگوی . درازنفس . پرچانه . بسیارسخن . مکثار. || کنایه از صاحب فتق هم هست و آن بیماری است که بسبب زور بیجا، روده در بیضه ف...
-
روده دراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] rudederāz کسی که بسیار حرف میزند؛ پرحرف؛ پرگو.
-
روده دراز
لهجه و گویش تهرانی
پر حرف،وِراج
-
واژههای مشابه
-
کلاته روده
لغتنامه دهخدا
کلاته روده .[ ک َ ت ِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
large intestine
فراخروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخشی از لولۀ گوارش پستانداران که بین باریکروده و مخرج قرار دارد و شامل کورروده و پسروده و راستروده است
-
صهروج روده
لغتنامه دهخدا
صهروج روده . [ ص َ ج ِ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صهروج الامعاء شود.
-
jejunum, intestinum jejunum
تهیروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] بخشی از رودۀ باریک که دوازدهه را به درازروده ارتباط میدهد
-
colon 2, segmented intestine
پسروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] 1. بخشی از فراخرودۀ مهرهداران که بین کورروده و راستروده قرار دارد 2. بخش دوم رودۀ حشرات متـ . کولون
-
sigmoid colon, sigmoid
خمروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] بخش انتهایی پسروده/کولون پایینرو که به شکل شترْگلو است و به راستروده منتهی میشود
-
rectum, straight intestine
راستروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخش انتهایی فراخروده
-
enteric-coated
رودهرهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پوشش ویژۀ برخی از قرصها یا کپسولها که مانع از آزاد شدن و جذب محتویات آنها قبل از رسیدن به روده میشود
-
enterotoxin
رودهزهرابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] زهرابهای که فقط بر یاختههای مخاط روده تأثیر میگذارد
-
enterolith, intestinal calculus
رودهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سنگالی که در رودۀ باریک تشکیل میشود
-
راست روده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) قسمت انتهایی رودة بزرگ که به مخرج ختم می شود، رودة مستقیم ، رکتوم .