کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روده و پوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
راست روده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) rāstrude قسمت آخر رودۀ بزرگ که به مقعد ختم میشود؛ رودۀ راست؛ رودۀ مستقیم.
-
روده دراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] rudederāz کسی که بسیار حرف میزند؛ پرحرف؛ پرگو.
-
روده درازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] rudederāzi پرحرفی؛ پرگویی.
-
روده شو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رودهشوی› (پزشکی) rudešu وسیلهای با لولۀ لاستیکی برای شستشوی معده.
-
روده پای
دیکشنری فارسی به عربی
اخطبوط
-
راست روده
دیکشنری فارسی به عربی
مستقيم
-
روده ای
دیکشنری فارسی به عربی
معوي
-
روده دار
دیکشنری فارسی به عربی
معوي
-
قرحه روده
دیکشنری فارسی به عربی
مفصل
-
روده بزرگ
دیکشنری فارسی به عربی
قولون
-
ستون روده
دیکشنری فارسی به عربی
قولون
-
روده دراز
لهجه و گویش تهرانی
پر حرف،وِراج
-
روده شور
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه شستشوی معده برای نجات مسموم
-
nasoenteric tube
لولۀ بینیرودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لولهای که با گذشتن از بینی به معده یا رودۀ کوچک منتهی میشود
-
قرص رودهرهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← قرص پوششدار رودهای