کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رودربایستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رودربایستی
/rudarbāyesti/
معنی
در برابر خواهش کسی مٲخوذ بهحیا شدن؛ شرم حضور داشتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
ceremony, formality
-
جستوجوی دقیق
-
رودربایستی
فرهنگ فارسی معین
(دَ یِ) (اِمص .) = رودروایستی : شرم حضور، مأخوذ به حیا شدن .
-
رودربایستی
لغتنامه دهخدا
رودربایستی . [ دَ ی ِ ] (حامص مرکب ) در تداول عامّه ، مأخوذیت به حیا. (یادداشت مؤلف ). حالت شرم از گفتن گفتاری یا کردن کرداری بملاحظه ٔ حرمت شخص حاضر که این گفته یا کرده خلاف حفظ احترام اوست . (یادداشت مؤلف ). رودرواسی .- در رودربایستی افتادن ؛ م...
-
رودربایستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹رویدربایستی، رودرواسی› [عامیانه، مجاز] rudarbāyesti در برابر خواهش کسی مٲخوذ بهحیا شدن؛ شرم حضور داشتن.
-
واژههای مشابه
-
رودربایستی کردن
لغتنامه دهخدا
رودربایستی کردن . [ دَ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ بحیا شدن . در رودربایستی افتادن .در رودربایستی گیر کردن . رجوع به رودربایستی شود.
-
رودربایستی و تَکَلُف
فرهنگ گنجواژه
رودربایستی.
-
جستوجو در متن
-
رک و پوست کنده
فرهنگ گنجواژه
بی رودربایستی.
-
رودرواسی کردن
لغتنامه دهخدا
رودرواسی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رودربایستی کردن . رجوع به رودربایستی کردن شود.
-
رودرواسی
لغتنامه دهخدا
رودرواسی . [ دَ ] (حامص مرکب ) مخفف رودربایستی . رجوع به رودربایستی شود.
-
رک و راست
فرهنگ گنجواژه
بدون رودربایستی، صادق.
-
رودربایسی
لغتنامه دهخدا
رودربایسی . [ دَ ی ِ ] (حامص مرکب ) مخفف رودربایستی . رودرواسی . رجوع به رودربایستی و رودرواسی شود.
-
آمپاس
واژهنامه آزاد
بن بست؛ مجازاً به معنی تنگنا، فشار، رودربایستی.
-
رو درماندن
لغتنامه دهخدا
رو درماندن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ به حیا شدن . در رودربایستی گیر کردن . دچار شرمگینی شدن در مقابل خواهش کسی و پذیرفتن . رجوع به رو و رودربایستی شود.
-
مباسطت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مباسَطة] [قدیمی] mobāsetat ۱. گشادهرویی.۲. صمیمیت.۳. رفتار بدون رودربایستی و همراه با جسارت.