کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رودخانۀ بینالمللی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رودخانه
واژگان مترادف و متضاد
رود، شط، نهر
-
رودخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) رود، نهر بزرگ .
-
رودخانه
لغتنامه دهخدا
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 47هزارگزی جنوب خاوری مسکون و در سر راه مالرو کروک به مسکون . دارای 10 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رودخانه
لغتنامه دهخدا
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فارغان بخش سعادت آباد از شهرستان بندرعباس واقع در 60هزارگزی خاور حاجی آباد و در سر راه مالرو احمدی - فارغان . ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر و دارای 252 تن سکنه است . آب آن از رودخانه تأمین میشود و از ...
-
رودخانه
لغتنامه دهخدا
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هشتگانه ٔ بخش میناب از شهرستان بندرعباس واقع در شمال میناب . از شمال بدهستان گلاشکرد، از مشرق به دهستان رودان و از مغرب به دهستان احمدی محدوداست . ناحیه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد. آب آن از رو...
-
رودخانه
لغتنامه دهخدا
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 22هزارگزی مشرق کدکن و در سر راه مالرو عمومی کدکن به رباطسنگ . کوهستانی است و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 215 تن است . آب این ده از قنات تأمین میشود و محصولش ...
-
رودخانه
لغتنامه دهخدا
رودخانه . [ ن َ/ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 38هزارگزی جنوب شهداد و در سر راه مالرو کشیت به خراسان . ناحیه ای است جلگه ای و هوایی گرم دارد. سکنه ٔ آن در حدود 400 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود و از محصولاتش خرما و غلا...
-
رودخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (جغرافیا) rudxāne ۱. جای رود؛ بستر رود؛ مجرای رود.۲. نهر بزرگ.
-
رودخانه
دیکشنری فارسی به عربی
نهر
-
رودخانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: rudxuna طاری: roxuna طامه ای: ruxuna طرقی: röxâna کشه ای: röxâna نطنزی: ruxuna
-
کنار رودخانه
لغتنامه دهخدا
کنار رودخانه .[ ک ِ ن ِ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ گلپایگان و شامل 24 قریه است . مساحت آن ده فرسخ در ده فرسخ است و جمعیت آن در حدود 6100 تن است . مرکز آن سعیدآباد و حد شمالی کوه و حد شرقی جلگه و حد جنوبی جلگه و غربی آن رودخانه است و قراء مهم آن عبارت...
-
گشت رودخانه
لغتنامه دهخدا
گشت رودخانه . [ گ َ ت ِ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن ، واقع در 9هزارگزی جنوب شهر فومن . هوای آن معتدل ومرطوب و دارای 1074 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ گشت و محصول آن برنج ، چای ، ابریشم و لبنیات است . شغل اهالی ...
-
river ice
یخ رودخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیا، علوم جَوّ] یخی که بر سطح رودخانه تشکیل شده باشد
-
international river
رودخانۀ چندکشوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] رودی که از بیش از یک کشور عبور میکند یا تشکیلدهندۀ مرز چند کشور است . متـ . رودخانۀ بینالمللی
-
رودخانه پل
لغتنامه دهخدا
رودخانه پل . [ ن َ / ن ِ پ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه از شهرستان جیرفت واقع در 25هزارگزی شمال شرقی ساردوئیه و در سر راه فرعی ساردوئیه به راین . دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).