کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روح القدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روح القدس
/ruholqodos/
معنی
۱. روح قدسی؛ جان پاک؛ روان پاک.
۲. = جبرئیل
۳. در آیین مسیحیت، روحی که بر مریم تجلی کرد و بر او دمید و عیسی متولد شد؛ شیداسپهبد؛ روانبخش؛ اقنوم سوم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
روح القدس
فرهنگ فارسی معین
( ~. قُ دُ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - روان پاک ، جبرئیل . 2 - اُقنوم سوم نزد مسیحیان .
-
روح القدس
لغتنامه دهخدا
روح القدس .[ حُل ْ ق ُ دُ ] (اِخ ) جبرئیل . (السامی فی الاسامی ) (دهار) (از غیاث ) (آنندراج ). و بسکون دال و تحریک آن هر دو مستعمل است . در این شعر خاقانی که در تعریف شعر است بسکون دال آمده : کرده روح القدس پیش کعبه پرها را حجاب تا برو آسیب سنگ اهل ط...
-
روح القدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ruholqodos ۱. روح قدسی؛ جان پاک؛ روان پاک.۲. = جبرئیل۳. در آیین مسیحیت، روحی که بر مریم تجلی کرد و بر او دمید و عیسی متولد شد؛ شیداسپهبد؛ روانبخش؛ اقنوم سوم.
-
واژههای مشابه
-
رُّوحَ
فرهنگ واژگان قرآن
چيزي که مايه حيات و زندگي است ، البته حياتي که ملاک شعور و اراده باشد (در عبارتهایی نظیر "ينزل الملائکه بالروح من امره علي من يشاء من عباده " منظور موجودی غیر از ملائکه است که واسطه نزول برخی فیوضات الهی بر انبیاء و پیامبران است)
-
رَّوْحِ
فرهنگ واژگان قرآن
نفس - نفس خوش (هر جا استعمال شود کنايه است از راحتي ، که ضد تعب و خستگي است ، و وجه اين کنايه اين است که شدت و بيچارگي و بسته شدن راه نجات در نظر انسان نوعي اختناق و خفگي تصور ميشود ، همچنانکه مقابل آن يعني نجات يافتن به فراخناي فرج و پيروزي و عافيت ...
-
گران روح
لغتنامه دهخدا
گران روح . [ گ ِ ] (ص مرکب ) بدخوی . حِلقِد. (منتهی الارب ).
-
روحافزا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruh afzā) آنچه به روان انسان شادابی و طراوت می بخشد ، جانبخش ، مفرح ؛ گوشهای در موسیقی ایرانی .
-
روحالامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruholamin) (عربی)(= جبرائیل) ، ← جبرئیل ؛ ]روح نام جبرئیل است و امین صفت اوست و خطاب امین از آن یافته که از آنچه از کلام جناب الهی مسموع میکرد به عینه پیش پیغمبر (ص) ادا مینمود. ' ونزلنا به الروح الامین ' (شعرا آیهی 193)[ .
-
روحالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhoddin) (عربی) روان دین .
-
روحالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhollāh) (عربی) روح خدا ؛ (در اعلام) لقب حضرت عیسی (ع) ، ]در قرآن کریم چندین جا اشاره شده که عیسی از نفحهی روح الهی و یا تمثیل روح (جبرئیل) بر مریم بوجود آمده است[ ؛ (در اعلام) نام رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی...
-
روحانگیز
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruh angiz) (عربی ـ فارسی) (= روح افزا) ، ← روح افزا .
-
روحبخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruh baxš) (عربی ـ فارسی) (= روح افزا) ، ← روح افزا .
-
نقل روح
لغتنامه دهخدا
نقل روح . [ ن َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) عمل بعضی از اهل ریاضت که روح خود را به جسم دیگری برند، به شرطی که آن جسم از جان خالی باشد و این عمل را خلع بدن نیز گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
بی روح
فرهنگ واژههای سره
بی جان