کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
روط
لغتنامه دهخدا
روط. (معرب ، اِ) نهر و جوی معرب رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مأخوذ از رود فارسی و به معنی آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به رود شود.
-
روط
لغتنامه دهخدا
روط. [ رَ ] (ع مص ) میل کردن وحشی بسوی پشته و پناه جستن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
routh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روت
-
Babe Ruth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عزیزم روت
-
Ruth Fulton
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روت فولتون
-
Ruth Benedict
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روت مقدس
-
biscuitroot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسکویت روت
-
pack rat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روت بسته
-
روث
لغتنامه دهخدا
روث . (اِخ ) رجوع به روت شود.
-
rote
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روت، صدای موج
-
اُو
لهجه و گویش تهرانی
آب :اویار،او روت،عودلاجان.
-
اى رّى
لهجه و گویش بختیاری
irri اینرو، اینطرف. (نوعى نفرین) این روت به آن روت بشود
-
راعوث
لغتنامه دهخدا
راعوث . (اِخ ) رجوع به راعوت و روت شود.
-
ruth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روت، رحم، شفقت، دلسوزی، تاسف