کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روبرو
مترادف و متضاد
برابر، پیشرو، جلو، حضوراً، رویارو، قبال، متقابل، محاذی، مقابل، مواجه، نزد ≠ عقب
دیکشنری
ahead, opposite, head, oppositely
-
جستوجوی دقیق
-
روبرو
واژگان مترادف و متضاد
برابر، پیشرو، جلو، حضوراً، رویارو، قبال، متقابل، محاذی، مقابل، مواجه، نزد ≠ عقب
-
روبرو
لغتنامه دهخدا
روبرو. [ ب ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) محاذی . مقابل . در پیش . (ناظم الاطباء). روبارو. (آنندراج ). مواجه و مقابل . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). برابر. رویاروی . رجوع به روبروی شود : دید قبرستان و مبرز روبروبانگ برزد گفت کی نظارگان ... ناصرخسرو.دو لشکر ر...
-
روبرو
دیکشنری فارسی به عربی
مضاد , نقيض
-
واژههای مشابه
-
روبرو شدن
لغتنامه دهخدا
روبرو شدن . [ ب ِش ُ دَ ] (مص مرکب ) مواجه شدن . مقابل شدن . محاذی یکدیگر واقع گشتن . || بهم رسیدن . نزدیک یکدیگر آمدن : دو لشکر بهم روبرو شدند. (یادداشت مؤلف ).
-
روبرو کردن
لغتنامه دهخدا
روبرو کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقابل هم قرار دادن . مقابل کردن . مواجه گردانیدن . || مدعی و منکری را در مجلس به مشافهه ٔ ادعا و انکار وادار کردن تا صحت و سقم گفته ٔ یکی از آنها ظاهر آید: آنانکه منکرند بگو روبرو کنند. (یادداشت مؤلف ).
-
از روبرو
دیکشنری فارسی به عربی
نقيض
-
در روبرو
دیکشنری فارسی به عربی
عداد
-
روبرو شدن
لهجه و گویش تهرانی
با کسی دیدار کردن
-
روبرو کردن
لهجه و گویش تهرانی
مواجهه دادن
-
روبرو شدن با
دیکشنری فارسی به عربی
واجه
-
روبرو دشنام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اهانة
-
با استقبال وسیعى روبرو شد
دیکشنری فارسی به عربی
لقى استجابة كبيرة
-
جستوجو در متن
-
vis-a-vis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبت به همه، شخص روبرو، مقابل، روبرو، با هم، در مقابل