کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روبان
/rubān/
معنی
۱. روبنده.
۲. (قید) درحال روبیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بند، نوار
دیکشنری
cordon, ribbon
-
جستوجوی دقیق
-
روبان
واژگان مترادف و متضاد
بند، نوار
-
روبان
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوار.
-
روبان
لغتنامه دهخدا
روبان . (فرانسوی ، اِ) پارچه ای نوارمانند که در زینت و آرایش بکار برند. (ناظم الاطباء). باریکه ٔ پهن دراز که مانند نوار باشد.
-
روبان
لغتنامه دهخدا
روبان . (نف )کسی یا چیزی که می روبد. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || (ق ) در حال روفتن . (از اشتینگاس ).
-
روبان
لغتنامه دهخدا
روبان . [ رَ ] (ع ص ) سرگشته و گویند:رجل روبان ؛ یعنی مرد متحیر سست از سیری شکم و یا خواب و یا گرانجسم و گرانجان و یا مست . ج ، رَوْبی ̍. (از اقرب الموارد). سست جان از سیری یا خواب یا گرانجسم و گرانجان بیدارشده از خواب . (از معجم متن اللغة). رائب . ا...
-
روبان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] rubān ۱. روبنده.۲. (قید) درحال روبیدن.
-
روبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ruban] ru(o)bān نواری که برای زیبایی به دور چیزی میبندند.
-
روبان
دیکشنری فارسی به عربی
سرية , فرقة
-
واژههای مشابه
-
ماهی روبان
لغتنامه دهخدا
ماهی روبان . (اِخ ) شهری است از ناحیت پارس اندر میان آب نهاده چون جزیره ای ، جائی خرم است و بارگاه همه ٔ پارس است . (حدود العالم ). در سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 120 و 121 مهروبان و در نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ج 2 ص 131 مهروبان و ماهی رویان و ...
-
جستوجو در متن
-
ribbonman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبان
-
roband
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبان
-
ribboner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبان
-
ribbon grass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چمن روبان