کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روایی سازه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
clinical validity
روایی بالینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم دارویی، علوم سلامت] قابلیت یک آزمایش در روش بالینی برای تشخیص صحیح ابتلا یا عدم ابتلای فرد مورد آزمایش به بیماری مورد نظر
-
external validity
روایی بیرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم دارویی، علوم سلامت] درجۀ تناسب یا تعمیمپذیری نتیجۀ حاصل از مطالعه در مورد گروهها یا جمعیتی که در مطالعه شرکت نداشتهاند
-
internal validity
روایی درونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم دارویی، علوم سلامت] درجۀ عاری بودن مطالعه از سوگیری یا خطای منظم
-
face validity
روایی صوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] درجۀ منطقی بودن یک اندازه یا وسیلۀ اندازهگیری در بازبینی ظاهری
-
روایی محتوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] ← روایی محتوایی
-
content validity
روایی محتوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] درجۀ توانایی یک سنجه در نشان دادن دامنۀ پدیدۀ مورد مطالعه متـ . روایی محتوا
-
criterion validity
روایی ملاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] درجۀ انطباق نتایج یک سنجش با ملاک بیرونی پدیدۀ مورد مطالعه
-
حاجت روایی
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) [ ع - فا . ] (حامص .) 1 - برآمدن حاجت . 2 - برآوردن حاجت ، روا کردن حاجت .
-
فرمان روایی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ) (حامص .) حکومت .
-
روایی بخشیدن
لغتنامه دهخدا
روایی بخشیدن . [ رَ ب َ دَ ] (مص مرکب ) روایی دادن . رجوع به روایی و روایی دادن شود.
-
روایی دادن
لغتنامه دهخدا
روایی دادن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) رواج و رونق دادن . (ناظم الاطباء). رواج دادن . رایج کردن . گرمی و رونق بخشیدن : انفاق ؛ روایی دادن رخت و سلعه را. (منتهی الارب ) : می داد ز راه بینوایی کالای گشاده را روایی . نظامی .و رجوع به روایی و روا شود. || اذن ...
-
روایی داشتن
لغتنامه دهخدا
روایی داشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رواج داشتن . گرمی و رونق داشتن . رایج بودن : اکنون که ز هیچ سو نداردبازار هنروران روایی . کمال الدین اسماعیل . || شایستگی و سزاواری داشتن . قرب ومنزلت داشتن . مورد ستایش و محبت بودن . مورد تعظیم وتکریم قرار گرفتن :...
-
روایی گرفتن
لغتنامه دهخدا
روایی گرفتن . [ رَ گ ِ رِ ت َ ](مص مرکب ) روایی یافتن . رجوع به روایی یافتن شود.
-
روایی یافتن
لغتنامه دهخدا
روایی یافتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رواج و رونق حاصل کردن . (ناظم الاطباء). گرمی و رونق پیدا کردن . رایج شدن . روایی گرفتن : متاع از مشتری یابد روایی به دیده قدر گیرد روشنایی . نظامی .و رجوع به روایی گرفتن و روایی شود.|| منتشر شدن . (ناظم الاطباء). ب...
-
روایی بخش
لغتنامه دهخدا
روایی بخش . [ رَ ب َ ] (نف مرکب ) محلل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به روایی و روایی دادن و روایی بخشیدن شود.