کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جریان
فرهنگ واژههای سره
روایی، روند، گذران، گردش
-
روائی
لغتنامه دهخدا
روائی . [ رَ ] (حامص ) رجوع به روایی شود.
-
روائی دادن
لغتنامه دهخدا
روائی دادن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به روایی دادن شود.
-
روائی داشتن
لغتنامه دهخدا
روائی داشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به روایی داشتن شود.
-
بازار گرمی
لغتنامه دهخدا
بازار گرمی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) رواج . روایی .
-
مجوز
لغتنامه دهخدا
مجوز. [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) روادارنده ٔ کاری . (غیاث ). روادارنده و رواگرداننده ٔ کاری . (آنندراج ). کسی که تجویز می کند روایی و ناروایی چیزی را و رخصت می دهد کردن و یا نکردن کاری را. (ناظم الاطباء). روایی دهنده . روایی بخش . روا دارنده . روا کننده...
-
حلیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. حلالی، روایی ۲. حلالبودی ۳. بخششخواهی، بخششطلبی، مغفرتخواهی، حلالیت
-
اباحت
واژگان مترادف و متضاد
جایز شمردن، جواز، حلال کردن، روایی، مباح دانستن ≠ تحریم
-
ترویج
واژگان مترادف و متضاد
ابلاغ، اشاعه، انتشار، تبلیغ، تداول، رواج، روایی، نشر
-
رایج شدن
لغتنامه دهخدا
رایج شدن . [ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روایی گرفتن . روان شدن . رواج داشتن .
-
روائی بخش
لغتنامه دهخدا
روائی بخش . [ رَ ب َ ] (نف مرکب ) رجوع به روایی بخش شود.
-
فرمان رانی
لغتنامه دهخدا
فرمان رانی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) فرمان روایی . فرماندهی .
-
متنجز
لغتنامه دهخدا
متنجز. [ م ُ ت َ ن َج ْ ج ِ ] (ع ص ) روایی خواهنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).و رجوع به تنجز شود. || کسی که تعجیل میکند در هر چیزی بطور لیاقت و روایی . (ناظم الاطباء).
-
داستانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرافی، غیرواقعی ۲. افسانهای، رمانتیک، روایی، قصهای ۳. اساطیری ≠ واقعی
-
سکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پول فلزی ≠ اسکناس ۲. رواج، روایی، رونق ۳. پررونق ≠ کساد