کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رواننژندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عقد روان
لغتنامه دهخدا
عقد روان . [ ع َ دِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نکاح متعه . (غیاث اللغات ). متعه که به مذهب اهل تشیع جایز است ، به خلاف اهل سنت و جماعت . عقد نمکین . (آنندراج ) : ای شیشه می عقد دهن بسته نشینی با جام مکن عقد روان دختر رز را.میرزا صائب (از آنندراج ).
-
صبح روان
لغتنامه دهخدا
صبح روان . [ ص ُ رَ / رُ ] (اِ مرکب ) جمع صبح رو. کنایه از جوانان است که نقیض پیران باشد. || مسافران . (برهان قاطع).
-
کف روان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kafrovān جانورانی که با کف پا راه میروند، مانند خرس.
-
surge cable
زنجیرْ روان!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان فرستادن آزادانۀ زنجیر به آب بدون استفاده از موتور دوّار یا ترمز
-
psychosomatic
روانتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به رابطۀ تن و روان
-
psychotherapist
رواندرمانگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فردی که تخصص او رواندرمانی است
-
psychotherapy
رواندرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمان مبتنی بر مطالعه و بررسی عوامل روانی اختلالات و رفع آنها با استفاده از تدابیر روانشناختی
-
run-on
روانرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ویژگی آبی که از بالادست به منطقهای وارد میشود و بهصورت افقی روی سطح خاک جریان مییابد
-
روانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ← لختهزدایی
-
psychophysics
روان- فیزیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] رشتهای که با رابطۀ میان ویژگیهای جسمی یک محرک و خصوصیات تجربۀ حسی ناشی از آن و چگونگی انتقال محرک ازطریق گیرندههای حسی به مغز و پردازش آن در مغز سروکار دارد
-
psychoanalyst, analyst
روانکاو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمانگری که آموزشهای نظری و عملی روانکاوی را دیده است و از فنون روانکاوی در درمان اختلالات روانی بهره میبرد
-
psychoanalytic
روانکاوانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی آنچه مبتنی بر رویکرد روانکاوی است
-
psychoanalysis
روانکاوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] رویکردی به ذهن و اختلالهای روانی و نحوۀ درمان آنها با این فرض اساسی که بیشتر فعالیتهای ذهنی و پردازش آنها در ضمیر ناخودآگاه رخ میدهد
-
liquefaction 1
روانگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تغییر حالت رسوبهای سیرشده از آب، از جامد به مایع، براثر تکانهای شدید زمین
-
schizophrenia
روانگسیختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال روانپریشانه با علائمی نظیر رفتار و واکنش هیجانی و آشفتگی فکر