کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روانی
معنی
(رَ) (ص .) 1 - مربوط و متعلق به روان . 2 - دستخوش بیماری روانی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. جریان
۲. روحی
۳. سلاست، طلاقت
دیکشنری
ease, flow, fluency, fluidity, flux, freedom, nervous, psychic, psychological, run, running, spiritual
-
جستوجوی دقیق
-
روانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جریان ۲. روحی ۳. سلاست، طلاقت
-
روانی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص .) 1 - مربوط و متعلق به روان . 2 - دستخوش بیماری روانی .
-
روانی
لغتنامه دهخدا
روانی . [ رَ ] (حامص ) جریان . سیلان . (ناظم الاطباء). رجوع به روان شود : خسروا طبعم به اقبال جمالت زنده گشت آب را آری حیات اندر روانی آمده ست . سنائی .جِرْیة؛ روانی آب . مَرَحان ؛ روانی اشک چشم . دِرّة؛ بسیاری شیر و روانی آن . (منتهی الارب ). || میع...
-
روانی
لغتنامه دهخدا
روانی . [ رَ ](اِخ ) از شاعران قرن دهم عثمانی است . وی در ادرنه متولد شد و بسال 930 هَ . ق . درگذشت . این شاعر معاصر سلطان سلیم خان و مورد توجه و التفات وی بود. از آثاراو منظومه ای است بنام عشرت نامه و غزلیات فراوانی نیز بدو منسوب است . و رجوع به قام...
-
روانی
دیکشنری فارسی به عربی
تدفق , حرية , روحي , عقلي
-
واژههای مشابه
-
stress 3
فشار روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی از پاسخ روانشناختی یا کاراندامشناختی به عوامل فشارزای درونی یا بیرونی که به تغییراتی در حالات هیجانی و رفتاری منجر میشود
-
psychological situation
وضعیت روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حالات عاطفی و ذهنی یا انگیزههای افراد یک جامعه که ویژگیهای ملی و اجتماعی و اقتصادی و روانشناختی آنها را شکل میدهد و شرایط و حوادث جاری نیز بر آنها تأثیر میگذارد
-
بیمارستان روانی
واژگان مترادف و متضاد
تیمارستان، دارالمجانین، دیوانهخانه، دیوانهستان
-
نوشین روانی
لغتنامه دهخدا
نوشین روانی . [ رَ ] (ص نسبی ) انوشیروانی . منسوب به انوشیروان . رجوع به نوشیروانی شود.
-
psychological warfare
جنگ روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] استفادۀ روشمند از تبلیغات با هدف تأثیرگذاری بر افکار و احساسات و نگرش و رفتار نیروهای دشمن برای دستیابی به اهداف ملی
-
mental health
سلامت روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] توانایی واکنش انعطافپذیر و هدفمند به انواع تجارب زندگی
-
psychological operations approach
عملیات روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] شیوهای برای القای واکنش مورد نظر در مخاطب
-
تربیت روانی
لغتنامه دهخدا
تربیت روانی . [ ت َ ی َ ت ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تربیت روحی . پرورش روانی . آنچه مربوط به تربیت روان باشد. اصولی که بر اساس آن می توان روان کودکان را تا سرحد کمال از انحراف و گرفتار شدن به عقده های روانی و جز آن بازداشت واستعدادهای مختلف آنان...
-
روشن روانی
لغتنامه دهخدا
روشن روانی . [ رَ / رُو ش َ رَ ] (حامص مرکب ) صفت روشن روان . روشندلی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روشن روان و روشندلی شود.