کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روانکاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روانکاو
لغتنامه دهخدا
روانکاو. [ رَ ] (نف مرکب ) آنکه متخصص وصاحب نظر در روانکاوی باشد. رجوع به روانکاوی شود.
-
روانکاو
دیکشنری فارسی به عربی
محلل , محلل نفساني
-
واژههای همآوا
-
روان کاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (پزشکی، روانشناسی) ravānkāv متخصص در روانکاوی.
-
جستوجو در متن
-
psychoanalyst
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانکاو
-
محلل نفساني
دیکشنری عربی به فارسی
روانکاو
-
محلل
دیکشنری عربی به فارسی
استاد تجزيه , روانکاو , فرگشا , تحليل کننده
-
analyst
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحلیلگر، روانکاو، استاد تجزیه، تخلیل گر، فرگشا
-
analysts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحلیلگران، روانکاو، استاد تجزیه، تخلیل گر، فرگشا
-
کاو
لغتنامه دهخدا
کاو. (اِمص ) کاویدن . (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به کاویدن شود. || (ص ) دلیرو شجاع . || خوش قد و قامت . (ناظم الاطباء)(برهان ). || (نف ) کاونده . (برهان ). تفتیش کننده و همیشه مرکب با اسم استعمال میشود. (ناظم الاطباء). در مرکبات بصورت مزید مؤخر ا...
-
یونگ
لغتنامه دهخدا
یونگ . (اِخ ) کارل گوستاو. روانکاو و روانشناس سویسی (1875-1961 م .). مؤسس مکتب روانشناسی تحلیلی که شاخه ای از روانکاوی فرویدی است . نخست در دانشگاه بال پزشکی خواند و سپس به روان پزشکی روی آورد. در سال 1907 م . فروید را ملاقات کرد و چند سال همکاری نز...