کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رواناب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رواناب
واژهنامه آزاد
ر و ا ن آ ب؛ مقداری از آب باران که در سطح زمین جاری می شود.
-
واژههای مشابه
-
runoff
رَواناب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آن بخش از بارندگی که در سطح زمین و در رودها جاری شود
-
catchment area
محدودۀ رواناب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] بخشی از سطح جاده که به دلیل وجود عوارض خاصی، آب باران جاریشده در آن به نقطۀ مشخصی هدایت میشود
-
subsurface runoff
رواناب زیرسطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از بارش یا رواناب سطحی که به داخل خاک نفوذ میکند و بهصورت آب زیرزمینی کمعمق جاری میشود و به نزدیکترین بستر پذیرنده وارد میشود متـ . زِهنَشت بارشی storm seepage
-
surface runoff
رواناب سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از رواناب که بر سطح زمین جاری میشود و به نزدیکترین مجرای پذیرنده وارد میشود
-
catch drain
روانابگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] مجرایی که در بخشی از سطح جاده و در طول آن ساخته میشود تا جلوی حرکت آب سطحی را بگیرد و مانع از جاری شدن آن بر روی شیب جاده شود
-
جستوجو در متن
-
زِهنَشت بارشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← رواناب زیرسطحی
-
tail water
پیآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] رَواناب آبیاری که از انتهای مزرعه خارج میشود
-
water harvesting
برداشت آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جمعآوری و استفاده از رواناب ناشی از انواع بارش
-
contour furrow
جوی تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] جویی که برای جلوگیری از رَواناب و فرسایش خاک در جهت خلاف شیب زمین احداث میشود
-
storm sewer
سیلابرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجرای ویژۀ جمعآوری رواناب شامل آبهای سطحی و سیلاب
-
runoff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رواناب، زائده، اشغال، اب زه کشی، زه اب
-
rainfall loss, rainfall abstraction
آبماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی از بارندگی حاصل از توفان که در حوضۀ آبریز میماند و در رَواناب مستقیم سهم ندارد متـ . توفماند storm loss