کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روائی
لغتنامه دهخدا
روائی . [ رَ ] (حامص ) رجوع به روایی شود.
-
واژههای مشابه
-
روائي
دیکشنری عربی به فارسی
رمان نويس
-
دست روائی
لغتنامه دهخدا
دست روائی . [ دَ رَ ] (حامص مرکب ) امکان . تمکن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تو بر جگری دست نیالائی و حقاک جز بر جگری نیست مرا دست روائی .خاقانی .
-
روائی دادن
لغتنامه دهخدا
روائی دادن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به روایی دادن شود.
-
روائی داشتن
لغتنامه دهخدا
روائی داشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به روایی داشتن شود.
-
روائی بخش
لغتنامه دهخدا
روائی بخش . [ رَ ب َ ] (نف مرکب ) رجوع به روایی بخش شود.
-
حاجت روائی
لغتنامه دهخدا
حاجت روائی . [ ج َ رَ ] (حامص مرکب ) نجاح .
-
جستوجو در متن
-
رمان نویس
دیکشنری فارسی به عربی
روائي
-
استنجاح
لغتنامه دهخدا
استنجاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روائی خواستن . (منتهی الارب ). تنجّح .
-
مروج
لغتنامه دهخدا
مروج . [ م ُ رَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی دهنده . (از منتهی الارب ). کسی که کالاها و درمها را ترویج دهد. (از اقرب الموارد). ترویج کننده . روائی بخشنده ٔ متاع و درم . آنکه سبب شود روائی و انتشار چیزی را.- مروج ال...
-
مروج
لغتنامه دهخدا
مروج . [ م ُ رَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی یافته . (منتهی الارب ).
-
استنجاز
لغتنامه دهخدا
استنجاز. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روائی خواستن . || وعده وفا کردن طلبیدن . (منتهی الارب ).
-
باب کردن
لغتنامه دهخدا
باب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مرسوم کردن . مد کردن . روائی دادن .رایج کردن . متداول کردن . تبویب . رجوع به باب شود.