کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهک
لغتنامه دهخدا
رهک . [ رَ ] (ع اِ) کار نیک و صالح . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عمل صالح . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
رهک
لغتنامه دهخدا
رهک . [ رَ ] (ع مص ) کوفتن و شکستن چیزی را در میان دو سنگ و یا سخت سودن آن را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || اقامت نمودن در جایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || سخت آرمیدن با ...
-
جستوجو در متن
-
مرهوک
لغتنامه دهخدا
مرهوک . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رهک . شکسته و سخت سوده . (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رهک شود.
-
ه
لغتنامه دهخدا
ه. (حرف ) حرف سی ویکم است از حروف هجای فارسی و بیست وهفتم از حروف هجای عربی . نام آن «ها» ونشانه ٔ آن در تحریر «هَ ، ه » است و به حساب جمل آن را به پنج دارند. و آن از حروف حلقی و ناریه و مرفوع و مصمته است و در علم نجوم و معما رمز و نشانه ٔ زهره و رمز...
-
کار
لغتنامه دهخدا
کار. (اِ) آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل وکردار. (ناظم الاطباء). آنچه کرده و بجا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل و شغل است . (فرهنگ نظام ). امر. شأن . اقدام . رفتار. رفتار و کردار : کار بوسه چو آب خورد...