کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رهور
/rahvar/
معنی
= راهوار
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهور
فرهنگ نامها
(تلفظ: rahvar) راهوار ؛ ( به مجاز ) چابک .
-
رهور
لغتنامه دهخدا
رهور. [ رَهَْ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مسافر و سیاح . || اسب کوچک خوشراه . (ناظم الاطباء). مخفف رهوار است که اسب خوشراه باشد. (آنندراج ) (برهان ) : جهان گردد از خون مردان چو دریاتو چون نوح و کشتی تو چون خنگ رهور. عمعق بخارایی .رجوع به راهوار و رهوار ...
-
رهور
لغتنامه دهخدا
رهور. [ رُ ] (ع مص ) روشن شدن چراغ و آتش و جز آن . (المصادر زوزنی چ بینش ص 234). در متون دیگر دیده نشد و ظاهراً مصحف زهور است .
-
رهور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] rahvar = راهوار
-
جستوجو در متن
-
رهوه
لغتنامه دهخدا
رهوه . [ رَهَْ وَ ] (معرب ، اِ) فارسی به معنی رفتار نرم و معرب آن رهوج است . (از ذیل المعرب ص 156 از لسان العجم ). صاحب تاج العروس می گوید: کلمه ٔ فارسی است و عرب «رهوج » را از آن گرفته ،به معنی رفتاری نرم و آهسته است . و ظاهراً با رهواریا رهور اشتبا...
-
ور
لغتنامه دهخدا
ور. [ وَ ] (اِ) سبق و تخته ٔ اطفال که معلمان بدان تعلیم دهند چنانکه فلانی فلان چیز ور میدهد؛ یعنی تعلیم میدهدو درس میگوید. (آنندراج ) (برهان ). سبق و تخته ٔ درس کودکان . تخته ای که در مکتب های قدیم معلمان روی آن به شاگردان تعلیم میدادند. سبق . (فرهنگ...