کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهن دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهن دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بيدق
-
واژههای مشابه
-
رهن الافاعی
لغتنامه دهخدا
رهن الافاعی . [ رَ نُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) اخیون . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اخیون شود.
-
رهن کاریز
لغتنامه دهخدا
رهن کاریز. [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 174 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آنجا غلات و راهش اتومبیل رو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رهن الإشارة
دیکشنری عربی به فارسی
گوش به فرمان
-
رهن کرد (گرفت)
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتَهَنَ
-
جستوجو در متن
-
impawning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
impawning، گرو گذاشتن، رهن گذاشتن، به رهن دادن
-
impawns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
impawns، گرو گذاشتن، رهن گذاشتن، به رهن دادن
-
pawned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زده، رهن دادن، گرو گذاشتن
-
pawning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده روی، رهن دادن، گرو گذاشتن
-
hypothecating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش فرض، گرو گذاشتن، وثیقه قرار دادن، رهن گذاردن
-
بيدق
دیکشنری عربی به فارسی
پياده شطرنج , گرو , گروگان , وثيقه , رهن دادن , گروگذاشتن
-
hypothecated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی شده، گرو گذاشتن، وثیقه قرار دادن، رهن گذاردن
-
hypothecate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش فرض، گرو گذاشتن، وثیقه قرار دادن، رهن گذاردن