کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رهنامه
/rahnāme/
معنی
= راهنامه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
doctrine
رهنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] بیانیهای مکتوب دربارۀ سیاست رسمی حکومت، بهویژه در زمینۀ سیاست خارجی و راهبرد نظام
-
رهنامه
لغتنامه دهخدا
رهنامه . [ رَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) راهنامه . راهنامج . رهنامج . کتابی که بدان کشتی بانان راه سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی برند. معرب آن رهنامج و راهنامج است . (یادداشت مؤلف ). کتاب شناساننده ٔ راهها : دگرگونه در دفتر آرد دبیرز رهنامه ٔ ره شناسا...
-
رهنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rahnāme = راهنامه
-
واژههای مشابه
-
doctrinal
رهنامهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مبتنی بر رهنامه یا متعلق به آن
-
جستوجو در متن
-
رهنامج
لغتنامه دهخدا
رهنامج . [ رَ م َ ] (معرب ، اِ مرکب ) راهنامج . معرب رهنامه ٔ پارسی . کتابی که کشتی بانان بدان ره سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی ببرند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی راهنامج . (منتهی الارب ). معرب رهنامه . راهنامه . رهنامه . (یادداشت مؤ...
-
peaceful coexistence
همزیستی مسالمتآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] رهنامۀ سیاست خارجی که میکوشد اختلافات سیاسی را با نیازهای عملی سیاسی سازگار کند؛ این رهنامه را عمدتاً به پیشنهاد خروشچف در سال 1956 نسبت میدهند
-
tactical concept
تدبیر راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] شرح وضعیتی اجمالی که مبنای پذیرفتهای است برای بسط و تکمیل رهنامۀ راهکنشی در آینده
-
sectarianism
فرقهگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ایستارها (attitude) و اقداماتی که وجه مشخصۀ آنها تندروی یا کندروی و درنتیجه جدایی از خطمشی و رهنامۀ رسمی حزب و گروه سیاسی است
-
command, control, communications, and computer
فرماندهی و نظارت و ارتباطات و رایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای یکپارچهسازیشده متشکل از زیر سامانههای مربوط به رهنامه و روشها و ساختارهای سازمانی و کارکنان و تجهیزات و تأسیسات و ارتباطات که برای پشتیبانی از فرماندهی و نظارت فرمانده بر تمام مراحل زنجیرۀ عملیاتی طراحی شده است اختـ . فون...
-
راهنامه
لغتنامه دهخدا
راهنامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) راهنامج . سفرنامه و نقشه ای که شخص مسافر و سیاح از حرکت و سیر خود برمیدارد. (ناظم الاطباء). راهنامج معرب آن است . (منتهی الارب ).کتاب ملاحان برای گم نکردن راه در دریا. (یادداشت مؤلف ). راهنامج . رهنامج . رهنامه . ک...