کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رهبة
معنی
هيبت , ترس (اميخته با احترام) , وحشت , بيم , هيبت دادن , ترساندن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهبة
لغتنامه دهخدا
رهبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) جرجی ابراهیم .او راست : نزهة الطلب فی علم المغانی و الطرب ، در 22باب ، و حواشی جامعی درباره ٔ موسیقی مصر و شام و بغداد بدان کتاب نوشته است . (از معجم المطبوعات مصر).
-
رهبة
لغتنامه دهخدا
رهبة. [ رَ ب َ ] (ع اِ) ترس . (ناظم الاطباء) (دهار) : رهبة لا رغبة آن جماعت را در ترشیز بگذاشت . (تاریخ جهانگشای جوینی ). || الرهبة فی الدعا؛ان تلقی کفیک فترفعهما الی الوجه . (ناظم الاطباء).
-
رهبة
لغتنامه دهخدا
رهبة. [ رَ ب َ ] (ع مص ) رَهَب . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة)(از ناظم الاطباء). ترسیدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 54) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به رهب شود.
-
رهبة
دیکشنری عربی به فارسی
هيبت , ترس (اميخته با احترام) , وحشت , بيم , هيبت دادن , ترساندن
-
واژههای مشابه
-
جرجی رهبة
لغتنامه دهخدا
جرجی رهبة. [ ج ُ ؟ ] (اِخ ) ابراهیم دمشقی . او راست : نزهة الطالب فی علم المغانی والطرب . (از معجم المؤلفین ).
-
رَهْبَةً فِي صُدُ
فرهنگ واژگان قرآن
خوف و ترس
-
واژههای همآوا
-
رهبت
فرهنگ فارسی معین
(رَ بَ) [ ع . رهبة ] (اِ.) بیم ، ترس .
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است به یمامة و صحرایی است در آن بسیارآب و بسیاردهات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است به دمشق و محله ای است در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به اخبار الدولة السلجوقیة چ لاهور ص 18 شود.
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) محله ای است به کوفه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ ) موضعی است به بغداد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اِخ )وادیی است که به جانب ثلبوت میرود. (منتهی الارب ).
-
رحبة
لغتنامه دهخدا
رحبة. [ رَ ب َ ] (اخ ) موضعی است به بادیه . (منتهی الارب ).