کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رهایی بخش
لغتنامه دهخدا
رهایی بخش . [ رَ ب َ ] (نف مرکب ) آزادکننده و معاف کننده . (ناظم الاطباء). آزادکننده و رهایی دهنده . (آنندراج ). خلاص بخش .
-
رهایی جا
لغتنامه دهخدا
رهایی جا. [ رَ ] (اِ مرکب ) رهایی جای . پناه . ملجاء. ملاذ. محل نجات . رستگاری . (ناظم الاطباء). منجاة. (اقرب الموارد). عُصر. عُصرة. (منتهی الارب ).
-
رهایی بخش
دیکشنری فارسی به عربی
مخلص
-
رهایی جستن
دیکشنری فارسی به عربی
هروب
-
رهایی داد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ
-
رهایی دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
معتق
-
رهایی بخشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
انقذ
-
رهایی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
انقاذ , خلص
-
competitive release
رهایی از رقیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فرایندی که در آن یک گونه در فقدان رقیب پویشگاه خود را گسترش میدهد
-
رهایی از شیفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
خذلان
-
جنبش رهایی بخش
دیکشنری فارسی به عربی
حرکة التحرير
-
واژههای همآوا
-
رحایی
لغتنامه دهخدا
رحایی . [ رَ ] (ص نسبی ) رحائی . منسوب است به رَحا. (انساب سمعانی ). آسیابی . منسوب است به رَحی ̍ و رَحا. (یادداشت مؤلف ) : هرگز به کجا روی نهاداین شه عادل با حاشیه ٔ خویش و غلامان سرایی الا که بکام دل او کرد همه کاراین گنبد پیروزه و گردون رحایی . م...
-
جستوجو در متن
-
انقاذ
دیکشنری عربی به فارسی
رهايي دادن , رهانيدن , خلا صي , رهايي
-
curn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهایی